سلام.
در ابتدا بگم که این پست رو برای چالش کتابخوانی طاقچه می نویسم. از میان کتاب های معرفی شده توسط دیگران من حافظ را انتخاب کردم.
"یوسف گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور ... کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
ای دل غم دیده حالت به شود، دل بد مکن ... وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت ... دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب ... باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند ... چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم ... سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید ... هیچ راهی نیست، کان را نیست پایان، غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار ... تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور"
حافظ همان لسان الغیب گویی با انسان سخن می گوید، و هر بار می توان تفالی زد و با او حرف زد و مشورت خواست. چه دوستی ایی بهتر از این!. خداروشکر حافظ داریم و همین طور بزرگان ادب پارسی دیگر. به نظرم بهتره اول با کتب خودمون آشنا بشیم و بیشتر نگاه کنیم می بینیم همه راه و چاه زندگی رو گفتن، اینکه چطور عبور کنیم، چطور رفتار کنیم با خواندن اون ها می شه سعادتمند شد.
همین یک غزل به آدمی امیدواری می ده و راز هستی را بیان می کند.
حافظ احتمالا در دوران خود سختی هایی داشته و شعر رندانه برای ما گذاشته ، خوبه که این ثروت را قدر بدونیم و الکی دستاویز های کم را مد نظر قرار ندهیم.
در ویکی پدیا اطلاعاتی در مورد حضرت حافظ هست که موارد زیر را برگزیدم:
حافظ را از مهمترین اثرگذاران بر شاعرانِ فارسیزبانِ پس از خود میشناسند. هر سال در ۲۰ مهر مراسم بزرگداشت حافظ در آرامگاهش در شیراز با حضور پژوهشگرانی از اقصی نقاط دنیا برگزار میگردد. حافظ در اشعار خویش به حضورش در مدرسه، چهل سال تحصیل علم و فضل، درس صبحگاهی و حفظ قرآن برپایهٔ قرائت های گوناگون اشاره کردهاست. دوران زندگی حافظ با اتفاقای از جمله :
درگذشت ابوسعید بهادرخان،دوران حکومت امیر غیاثالدین کیخسرو اینجو، اشتغال دیوانی در دستگاه جلالالدین مسعودشاه اینجو،نزاع میان جلالالدین مسعودشاه و برادرش غیاثالدین کیخسرو و سپس پیر حسین چوپانی و تصرف مداوم شیراز از سوی آنان، چیرگی مسعودشاه بر غیاثالدین کیخسرو، تصرف کوتاهمدت شیراز بهدست پیر حسین چوپانی و سپس عقبنشینی بهخاطر شورش مردم، تصرف مال اندوختهٔ حافظ از سوی یاران پیر حسین، استیلای دوبارهٔ مسعودشاه بر شیراز، تصرف شیراز از سوی مبارزالدین محمد، قتل ابواسحاق اینجو بهدست مبارزالدین محمد، پایان دولت آل اینجو، شوریدن جلالالدین شاهشجاع بر پدر و بر جای وی نشستن، آغاز حکومت شاه شجاع، پایان دورهٔ نخست حکومت شاه شجاع، دوران بیمهری شاه شجاع نسبت به حافظ، درگذشت شاه شجاع، جانشینی زینالعابدین بهجای پدر همراه بوده است.
که در غزلیات اسامی ذکر شده اند و صحت ارتباط آن ها با حافظ را شاید بهتر باشه با مطالعه اشعار به آن پی برد.