رئالیسم جادویی یکی از شاخههای واقعگرایی رئالیسم در مکتب های ادبی است که در آن ساختارهای واقعیت دگرگون میشوند و دنیایی واقعی؛ اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده میشود؛ درواقع، رئالیسم جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است. در داستان هایی که به سبک واقعگرایی جادویی نوشته شدهاند، همه چیز عادی است؛ اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آنها وجود دارد. جیمز فریزر در انگلستان، لوی استروس در فرانسه، میگل آنخل استوریاس در گواتمالا، گابریل گارسیا مارکز در کلمبیا، کارلوس فوئنتس در مکزیک، آلخو کارپانتیه در کوبا، غلامحسین ساعدی و رضا براهنی در ایران، یاشار کمال و لطیفه تکین در ترکیه، آرتور کازاک و الیزابت لانگاسر در آلمان و بختیار علی در ادبیات کردی؛ از مشهورترین نویسندگان و شاعران سبک رئالیسم جادویی هستند.
میتوان گفت که رئالیسم جادویی محصول رویارویی تمدن غرب و سنتهای کشورهای جهان سوم است. پیش از آن که از اروپاییان، کشورهای امریکای لاتین را مستعمرۀ خود کنند. مردم این مناطق که فاصله زیادی با تمدن و فرهنگ غرب داشتند، در سایه عادات، افکار و عقاید خود روزگار میگدراندند. آنچه که از نظر انسان متمدن امروز، خرافات به نظر میرسد، بخش عمدهای از زندگی مردم این مناطق را تشکیل میداد. آنها بهشدت به اجرای مناسک مذهبی و آداب و رسوم خود پایبند بودند و اسطورهها را بسیار بهتر از مردم سرزمینهای مترقی درک میکردند. با حضور اروپاییان در این کشورها و ورود صنعت و فرهنگ غرب به آنجا مردم این کشورها در تضاد بین سنت و تجدد گرفتار آمدند. این تضاد در آثار هنری به ویژه ادبیات نیز تاثیرگذار بود. در این بین، نویسندگانی ظهور کردند که با نوشتن رمانهای واقعگرا سعی در نشان دادن مشکلات اجتماعی در فرهنگی زمان خود داشتند. آنها که متوجه سیطرۀ فرهنگ غرب و از خودبیگانگی هموطنان خود شده بودند، میکوشیدند به نوعی آنها را متوجه خطای خود نمایند؛ ازاینرو با بهکارگیری فرهنگ غنی و سرشار از رمز و راز کشورشان، نوعی بازگشت به خود را در میان مردم ترویج نمودند.
بر همین اساس، رمانهای این نویسندگان در عین واقعگرایی و واقعنمایی دارای عناصری شگفتانگیز است که ریشه در اسطورهها و عقاید خاص مردم دارد. این عناصر شگفتانگیز، اینگونه رمانها را از رمانهای رئالیستی جدا میکند. نویسنده رمان رئالیسم جادویی عنصر شگفتآور را آنقدر طبیعی و عادی در اثر خود جای میدهد که نیازی به شرح و تفسیر آن نمیبیند. از نظر او باید مخاطب این عناصر غیر واقعی را مثل سایر عناصر داستان درک کند و مشکلی در فهم آن نداشته باشد. تکیه اصلی رئالیسم جادویی بر تخیل است، اسطورهها، رمز و رازها و خرافات مردم بومی، قلمرو مناسبی برای فعالیت تخیل است و از آنجا که کشورهای امریکایی لاتین هنوز ارتباط تنگاتنگی با عوامل ذکر شدهاند، ازاینرو نویسندگان این کشورها مواد اولیه مناسبی برای خلق چنین آثاری در دست دارند. همانگونه که گفته شد، نویسندگان رئالیسم جادویی بر عامل شگفتی تأکید بسیاری دارند و میکوشند تا مخاطب خود را هر چه بیشتر شگفتزده نمایند. آنها برای رسیدن به این منظور از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند. یکی از این روشها استفاده از عنصر غلو و مبالغه است که البته نوشتن مطلب غلوآمیزی که درعینحال قابل باور هم باشد به مهارت زیادی نیاز دارد. روش دیگر آن است که نویسنده، یک رویداد یا عوامل غیر واقعی را با استفاده از شیوههای علمی به شکل دقیق و جزئی توضیح میدهد؛ بهگونهای که گاهی مخاطب فراموش میکند که این رویداد غیر واقعی است. از نمونههای فارسی رمانهای رئالیسم جادویی میتوان به «عزاداران بَیل» نوشته غلامحسین ساعدی و از نمونۀ فرا مرزی به رمان «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی اشاره کرد.