ویرگول
ورودثبت نام
محسن میرزاخانی
محسن میرزاخانی
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

نگاه اجمالی به شعر مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی


  • درطرح این مطالب از سخنان دکتر حبیب اله عباسی بهره جسته­ ام. بررسی و تطبیق شعر مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی که در دوره‌ای همزمان می‌زیسته‌اند. با توجه به این که اخوان و البیاتی در یکی از مناطق حساس جهان یعنی خاورمیانه زندگی می‌کرده‌اند تحولات سیاسی و اجتماعی این منطقه بر شعر آن‌ها اثراتی تقریباً یکسان نهاده‌است. هر دو شاعر از پیروان مکتب سمبولیسم هستند و اشعارشان ویژگی‌های سمبولیسم اجتماعی را داراست.­ در این بررسی اجمالی به گرایش این دو شاعر به مسائل عمدۀ اجتماعی (فقر و جهل) پرداخته شده است:
  • گرایش شاعر به جامعه بیانگر این تصور از فردیت شاعر است که شعر «روندگان تندر رفتار» را به ممدوح الهام می‌کند. شاعر، با وجود فردیت خویش، در کندوهای جامعه داخل می‌شود و از آن‌ها نیرو می‌گیرد. گروها و طبقات اجتماعی در حالت‌های گرسنگی، پابرهنگی و نزاری، مانند دسته‌های زنبور عسل حرکت می‌کنند و خدای را به جهت آنچه بدان‌ها بخشیده است، هر اندازه که باشد، سپاس می‌گویند. شاعر در حالی که پیوسته پریشان خاطر است به این حرکت‌ها گوش می‌دهد... شعر معاصر عربی و فارسی به خاطر ظرفیت­ ها و شرایط موجود، رویکردی مشابه در قبال دغدغه­ های اجتماعی دارند. تعهد به مسائل اجتماعی باعث می ­شود تا شاعران پرداختن به مضامین اجتماعی را در سرلوحه کارهای خود قرار ‌دهند و در حل مشکلات جامعه خویش بکوشند‌. از برجسته‌ترین شاعرانی که در این فضا حرکت کردند، می‌توان از شاعر عراقی عبدالوهاب البیاتی و شاعر ایرانی مهدی اخوان ثالث نام برد. آن دو معاصر هم بودند و با دیدگاه‌های مشترکی به مسائل اجتماعی و جامعه نگریستند و شعرشان آیینة تمام نمای دردها و رنج‌های مردم زمان آنان است. این دو شاعر خودشان را مدیون تودۀ مردم می­دانستند، از این رو کمر به هدایشان بستند. مجموعه­ های شعری این دو شاعر، گویای تعهد آنان به اجتماع است. شعر معاصر عربی و فارسی به خاطر ظرفیت‌ها و شرایط موجود، رویکردی مشابه در قبال این دغدغه‌ها داشتند و از میان شاعران، عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث از جمله چهره‌هایی بودند که مسائل مشترک ذهنشان را به خود مشغول کرده بود. مجموعه‌های شعری دو شاعر نشانه میزان تعهد آن‌ها به اجتماع و جامعه خویش است و از سویی، اوضاع اجتماعی عراق و ایران ضرورت طرح‌شان را بیش از پیش نشان می‌دهد. این نوشته در پی پاسخ به این سؤال است که تشابه شعری این دو شاعر در طرح مشکلات جامعه تا چه حد بوده است؟ بررسی رویکرد مشکلات افراد جامعه در شعر این دو شاعر با تجربیات آنان را در به تصویرکشیدن مسائلی از جمله: جهل و فقر و... به عنوان عناصر اساسی اجتماعی دو کشور ایران و عراق که با آن درگیر بوده‌اند، می‌پردازد.
  • شعر معاصر، تعهد به مسائل اجتماعی انسان را سرلوحه مضامین خویش قرار می‌دهد و شاعرانی را به جامعه معرفی می‌کند که در راستای به تصویر کشیدن مفاهیم اجتماعی و حل مشکلات جامعه خویش می‌کوشند.شعر معاصر انعکاس کننده واقعیت‌های انسانی است و تلاش می‌کند برای این هدف بکوشد. در این دوران معاصر شاهد تولد شاعرانی متعهد بوده‌ایم که چون روشنگران و مصلحان، به طرح و اصلاح مسائل اجتماع و جامعه خود می‌پردازنند، شاعرانی همچون مهدی اخوان ثالث و شاعر عراقی عبدالوهاب البیاتی که مدتی است که از این جهان فانی رخت بربسته‌اند؛ اما آثار و افکارشان همچنان باقی است.
  • دو شاعری که در یک دوره با شرایط اجتماعی و سیاسی مشترک با ویژگی‌های خاص خود زندگی می‌کردند. آنان به مردم خود می‌نگریستند که در سایة فقر، جهل، روزگار تلخ و تیره را می‌گذرانند. اگرچه البیاتی را نمی‌توان نخستین پرچمدار شعر نو در جهان عرب قلمداد کرد و دیگر شاعرانی در عراق و مصر و لبنان پیش از وی در این راه گام نهادند؛ اما با دیوان أباریق مهشّمة (ابریق‌های شکسته) او موفق شد به عرصه‌ها و ساخت­ های جدیدی در شعر نو برسد و لقب پیشگامی در ساختار و مضمون شعر نو عرب را از آن خود کند، و به عنوان پیشاهنگ بدعت­ گذاری مطرح شود. چرا که از طرفی پیشگامان مصری و لبنانی فعالیت­ های ادبی خود را منحصر به شعر نمی‌کردند، و برخی از آنان از جمله لویس عوض با هدف هر چه عامیانه‌تر کردن زبان شعر به شعر نو روی آوردند، و از طرف دیگر نازک الملائکه بر برخی از سنت‌های شعر کهن پای فشرد و در میانه راه نوآوری در ایستگاه رمانتیک توقف کرد، و السیاب نیز دست به گریبان بیماری مهلکی شد، و با وجود تجارب زود هنگام که به تکامل شعر معاصر عرب منجر شد، عمر خلاقیت‌های او دیر زمانی نپایید.­
  • نگاه هر دو شاعر به جهل
  • در حوزة شعر معاصر عربی و فارسی، روشنفکران و آگاهان جامعه همواره درصدد هوشیار نمودن مردم برای ساختن جامعه‌ای پویا هستند. آن‌ها بر این باورند که نادانی حاکم بر جامعه، فاصلة آنان را از کاروان تمدن بیش از پیش خواهد نمود. به همین علت مبارزه با آن را سرلوحة کارهای خویش قرار می‌دهند. از جمله آگاهان در شعر عربی «عبدالوهاب البیاتی» است. تلاش بی‌وقفة او در شناساندن روشنی بر مردمش، در پرتو آگاهی از اوضاع جهان معاصر و وقوف بر شرایط حاکم بر جهان عرب و عراق، به دست می‌آید. البیاتی، برای مردمی نادان مرثیه می‌خواند که نمی‌توانند افرادی مناسب را در جایگاه‌های قدرت قرار دهند و با وعده‌ها و اشک‌های دروغین فریفته می‌شوند. او قبل از هر حرکتی، می‌کوشد نوعی آگاهی را در میان اقشار جامعه شکل دهد و با ریشه کن کردن جهل، اراده‌های انسانی را به حرکت وادارد؛ چرا که ایمان دارد، اصلی‌ترین عامل عقب ماندگی امروز مردم عرب، جهل آن‌هاست. او یقین دارد؛ اگر جامعه‌اش مجهز به اندیشه‌ای نو و از جهل دور گردد، تبدیل به جامعه‌ای آباد و جاوید خواهد شد تا جایی که مرگ و فروپاشی هرگز به آن چیره نخواهد شد:
  • «إنی لاومن، أیُّها الموتُ العنید
  • بالفکر یعمر أرضنا الذهبیه الخضراء
  • بالفکر اجدید... .
  • مهدی اخوان ثالث» نیز چنین رویکردی را در مواجهه با مقوله جهل دارد. او بعد از آن که جامعه خاموش و شب گونه‌اش را وصف می‌کند، از این که «در این تاریک بی‌روزن» گروهی آمیخته با جهل، می‌توانند آرام گیرند، اظهار تعجب و تأسف می‌نماید:
  • همین می‌پرسم امشب از شما ای خوابنان چون سنگ‌ها سنگین
  • چگونه می‌تواند خوابید با این ضجه دیوار با دیوار
  • شب و تاریکی در اینجا نماد جامعه جاهل است و این بی‌خبری و غفلت با ذکر «خواب» تشدید می‌شود. او مردمش را از بی‌اعتنایی نسبت به ایجاد تحولات اجتماعی برحذر می‌دارد و دانایی را چون آتشی می‌داند که هنوز در ژرفنای وجود او و در وجود همة آگاهان گرما بخشی می‌کند... و معتقد است آفتاب نوربخش هرچند کم فروغ باشد، منبع پایان ناپذیری است. اخوان ثالث در شعر فریاد بر بی‌تفاوتی «مهربان همسایگانی» فریاد برمی‌آورد که تمام شب پرتلاطم را شاد؛ اما غافل در بستر آرامیده‌اند و شاعر تمام دوران نادانیشان را به خاطر آن شعلة مقدس (آگاهی) به مبارزه و تلاش خوانده و فریاد برآورده است:
  • سوز دم این آتش بیدادگر بنیاد
  • می‌کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد
  • فقر از نظر دو شاعر
  • فقر همیشه شاعران معاصر عربی و فارسی را بر آن داشته است تا با تشریح این پدیدة شوم و پیامدهای آن، تلاش برای برطرف کردن آن را زیاد کنند و به انعکاس آن اشعار خود بپردازنند.
  • «عبدالوهاب البیاتی» که با تمام وجود، فقر را احساس می‌کند و آرزو می‌کند ای کاش فقر، چون آدمی بود تا بتواند او را بکشد:
  • لو أنَّ الفقر انسانٌ إذَن لَقتلتهُ و شربتُ مِن دِمهِ
  • اخوان ثالث» نیز شاعری است که شرایط حاکم بر زمان، ناخودآگاه ذهنش را به بیان پیامدهای ناشی از فقر و نابرابری سوق می‌دهد. او در شعر «خفته» از یک سو از کاخ رفیعی سخن می‌گوید که آسوده در دامان کهکشان غنوده و از سویی دیگر، مرد فقیری را مجسم می‌کند که با لباسی مندرس و پاره پاره چون غربال، اندوه بی‌شمار ناشی از فقر را بر دوش می‌کشد. او اگرچه بر مناعت طبع چنین انسانی واقف است؛ اما نمی‌تواند از بیان تفاوت کاخ‌های زیبا (مظهر بیدادهای شوم» با مردم فقیر (اسیر دوزخ) سر باز زند:
  • تعبیر آه و قهقهه خاطر نشان کند
  • مفهوم بی‌عدالتی و نیش و نوش را
  • وین پرده فصیح مجسم عیان کند
  • دنیای ظلم و جور سباع و وحوش را
  • آری این گونه مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی در شعرشان از فقر و جهل سخن گفته اند... .
مهدی اخوان ثالثعبدالوهاب البیاتیشعرمسائل اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید