محمد معارف وند
محمد معارف وند
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

اسی گوجه

توی خوابگاه ما بودیم و رضا فرجه، اسی گوجه، موری پنجه، مصی چنجه، فری نکبت، قلی غفلت، ولی بی‌پول، آره و اینا خیلی بودیم. علی شیش‌لول هم، بود. همون علی شیش‌لول، گنده‌لات خوابگاه! اونجا کلا دعوا سر سه تا چیز پیش میومد. دوتاش بهداشتی، آسایشی بود شامل شامپو تخم‌مرغی داروگر و صابون گلنار که هرکی دستش می‌رسید، استفاده می‌کرد و کاری نداشت مال کیه و صدای صاحابش درمیومد. سومیش هم گوجه بود که اسی گوجه بهش اعتیاد داشت و هرکی گوجه می‌خرید، تا غافل می‌شد، اسی گوجه تهشو درمی‌آورد. اما مشکل اینجا بود که اون روز اسی، گوجه‌های علی شیش‌لول رو خورده‌بود. خلاصه دعوا بالا گرفت و اسی گوجه گفت هیچ غلطی نمی‌تونی بکنی، دست علی شیش‌لول رفت بالا و یه سیلی زد. اسی گوجه گفت نامردا دومی رو نمی‌زنن، علی شیش‌لول دومی رو از اولی قایم‌تر زد. اسی گفت گوجه‌های خوابگاه مال ما گوجه‌خورهاست، هرکی ناراحته از این خوابگاه بره. علی شیش‌لول یه رفت و برگشتی زد که اسی گوجه پخش زمین شد و سرش خورد به لبه تخت و از حال رفت. چشم که باز کرد دید توی دواخونه روسهاست. البته به این اسم معروفه چون روسها زمان جنگ جهانی درستش کردن‌ وگرنه الان که درمونگاه خودگردانه. خلاصه یه خانوم دکتر موجه موقر متشخص متخصص که الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی، سر اسی گوجه رو بخیه زد و بانداژ کرد. برگشتیم خوابگاه دیدیم کله اسی پف کرد. یه خرده بعد سرگیجه و حالت تهوع و دیدیم بچه داره از دست میره. دوباره رفتیم دکتر که دیدن بله، خونریزی داخلی داره. یه ماه بعد، اسی که روبراه شد، نمی‌دونم چطوری دلش اومد از اون خانم دکتر موجه موقر متشخص متخصص به دلیل قصور پزشکی شکایت کنه. خانم دکتر نگران بود و حالش بد شد، خواستم تیمارش کنم و آبی به صورتش بپاشم، ولی یکی از همکاراش زرنگ‌تر از من بود و با یه جمله حالشو جا آورد و گفت: #بسپرش_به_ازکی ! مگه بیمه مسئولیت پزشکان نداری؟ خلاصه اسی گوجه خسارت گرفت و از دانشگاه انصراف داد و گفت: حاجی نون توی دلالیه. چندوقت پیش دیدم یه عکس توی اینستاش گذاشته کنار موزه لِوور؟ لُوور؟ لَوور؟ آهان لوور توی پاریس. زنگ زدم بهش گفتم دلمون تنگ شده بیا یه روز همدیگه رو ببینیم، قرار گذاشتیم جلوی خوابگاه. با یه دونه از اون لندکروزا که با پژو 206 فرقی هم نداره، اومد سر قرار. گفتم حاجی این همه پول رو از کجا آوردی؟ گفت توی ایام کرونا روی دلالی عنبرنسارا وقت و سرمایه گذاشتم، با همون مولتی میلیاردر شدم. الآنم نون توی شیر خره. یه سرچ کن ببین چقدر خاصیت داره. سرچ کردم دیدم خدایی راست میگه. بهم پیشنهاد داد درس رو ول کنم برم پیشش به ملت، شیر خر بدم و مثل خیلیای دیگه میلیاردر شم. ولی من ازش فرصت خواستم که ترم آخر رو هم بخونم و با مدرک مهندسی برم وردستش. حالا ما به همه گفتیم علی شیش‌لول اسی رو زده. می‌دونید که، خوبیت نداره. ولی واقعیت اینه که یه گوجه‌خور همه‌مون رو زده. بدم زده. ما هم می‌خوایم نون‌خورش بشیم.

بسپرش_به_ازکیطنز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید