توی پست قبل گفتم که برای تولید کردن باید برای تولید کردن محصولاتت نباید به دولت یا افراد دیگه وابسته باشی و ازشون انتظار زیادی داشته باشی بلکه روی پای خودت باستی.
حالا توی این پست میخواییم شروع کنیم به ایستادن روی پای خودمون.
اما قبل از همه باید ببینیم که قبل از تولید کردن یه محصول باید چکار کنیم. یکی از اون کارهایی که قبل از تولید کردن یه محصول باید انجام بدیم اینه که باید طرحی از اون محصول برای تولید کردن داشته باشیم. یعنی یه طرح و شکلی از اون محصولی که میخواییم تولید کنیم رو توی ذهنمون داشته باشیم و بعد اون طرح و عکس روی کاغذ بکشیم.
اما چرا قبل از تولید کردن یه محصول باید طرحی از اون داشته باشی و اون رو رویی کاغذ طراحی کنی. اصلا طراحی کردن یا نکردن یه محصول چه فرقی باهم داره و آیا اصلا واقعا لازمه که محصولی رو که میخوایی تولید کنی رو طراحی کنی و یا طرحی از اون رو داشته باشی یا نه.
خوب سوال اول این بود که آیا طراحی کردن یه محصول لازمه یا نه. جواب اینه که بله. چون بدون طراحی کردن محصول، هیچوقت نمیدونی که میخوایی چی تولید کنی؛ حالا چه اونو فقط توی ذهنت داشته باشی و چه روی کاغذ کشیده باشی.
دراصل:
"هیچ محصولی توی دنیا تولید نشده مگر اینکه تصویر و طرحی از اون محصول توی ذهن یه فردی بوده."
یا به عبارت دیگه : تا زمانی طرح و تصویری توی ذهن نیاد هیچ چیزی به وجود نمیاد. "
پس چه بخوایی و چه نخوایی قبل از تولید کردن یک محصول، طرحی از اون رو باید داشته باشی. حالا چه اونو رو فقط توی ذهنت داشته باشیم و روی کاغذ نکشیده باشی و چه اون رو با جزئیات زیاد روی کاغذ بکشی.
اما چیزی که خیلی مهمه اینه که سعی کنی طرحی که از اون محصول توی ذهنت هست رو حتما روی کاغذ بیاری . اما چرا؟! چون این کار مزیت های خیلی زیادی داره که چند موردش رو میگم:
یکی از اون مزیت هاش اینه که اینجوری ذهنت آزاد میشه و بعد میتونی به چیزهای دیگه فکر کنی. چون اگه چیزی که توی ذهن هست رو روی کاغذ نیاری ممکنه بعدا افکار دیگه بیان سراغت و کمک کمک جای طرح اون محصول رو فراموشش کنی.
مزیت دومش اینه که اگه اون طرح رو روی کاغذ کشیده باشی اونوقت دیگه اون طرح و با هرجزئیاتی رو دیگه فراموش نمیکنی چون حالا روی کاغذ هستش. در دسترست.
مزیت بعدی اینه که ، بعد از اینکه اون طرح روی کاغذ اومد و ذهنت آزاد شد، میتونی جزئیات بیشتری به اون طرح اضافه کنی و اون طرح رو بهتر و جذاب تر از روز اولش کنی.
مزیت بعد اینه که میتونی چند تا کپی از اون طرح بگیری و جایی مخفی کنی تا اگه طرح توی ذهنت رو فراموش کردی و یا طرح اصلی روی کاغذ رو گم کردی [یا هر بلایی دیگه ای سر طرح اصلی اومد] ؛ اونوقت طرح کپی شده اون رو داشته باشی و بتونی کارتولید محصول رو طبق روال قبل ادامه بدی.
مزیت بعد اینه که اون طرحی که روی کاغذ کشیدی رو میتونی بدی به افراد دیگه تا اینکه اونها اون طرح رو به محصول تبدیل کنن و خودت بری دنبال کارهای مهم تر دیگه .یا اینکه اگه خودت نبودی تا کار تولید محصولت رو ادامه بدی، افراد دیگه بتونن بجای تو محصولات رو تولید کنن و کارت لنگ نمونه
و....
پس، می بینی که پیاده کردن طرح توی ذهن؛ روی کاغذ چقدر مهمه . برای همین سعی کن حتما طرحی که برای تولید محصولت رو توی ذهنت داری رو حتما روی کاغذ بیاری. (بکشی)
اینجاست که لازمه تا وارد بحث طراحی کردن محصولت بشی.
طراحی کردن میتونه خود محصول اصلی باشه یا بسته بندی محصولت باشه و یا نحوه ی ارائه دادن محصولت و یا هر چیز دیگه ای. [[ذهنت رو کامل باز بزار تا ایده های بیشتری وارد ذهنت بشه .]]
زمانی که پای رقیب های دیگه در میون باشه. یعنی مثلا تو یه محصولی رو میخوایی تولید کنی که همین الان توی بازار هم نمونه های اون هست و یا زمانی که محصولی جدید و نوع اختراع کردی و ساختی ولی بعد از مدتی افرادی اومدن و از روی اون محصول ات کپی برداری کردن و حالا رقیبت شدن.
پس وقتی که افراد و یا شرکتهای رقیب، محصولی مشابه محصول تو دارند و بخش قابل توجهی از بازار رو هم بهدست گرفتهاند، محصولات تو ممکنه که با عدم محبوبیت نزد مصرفکنندگان مواجه بشه. یعنی هنوز کسی اونها رو نمی شناسه و مورد قبول کسی نیست. هنوز مردم با دید شک و تردید به محصول تو نگاه میکنن.
اما اگه بخوایی تو برنده ی بازار بشی باید کارهایی رو انجام بدی که محصولاتت بیشتر به چشم بیاد.
یکی از این کارها تغییر دادن و بهتر کردن باطن و ظاهر اون محصول هستش. این کار هم با کمک طراحی کردن باید انجام بدی.
مورد بعد تبلیغ نویسی کردن برای اون اون محصول هستش که توی پستهای بعد بیشتر درموردش حرف میزنم.
مورد بعد هم تبلیغات و بازار یابی کردن اون محصولات هستش که در باره این موضوع هم توی پستهای بع مفصل بحث میکنم.
اما بریم سر بحث طراحی کردن محصول:
اگه بتونی توی محصولاتت اونقدر تغییر ایجاد کنی که با محصولات رقیب رقابت کنه و بهتر باشه اونوقت تو میتونه بازار رو در دست بگیری. این کار رو هم فقط و فقط با تغییر دادن تراحی های اون محصول انجام بدی.
البته این را هم باید بدونی که باید همیشه به روز باشی چون همونطور که تو محصولاتت رو بهتر از رقیبها کردی همونطور هم اونها ممکنه رقیبهات کارهایی روی محصولاتشون بکنن تا دوباره بازار رو به دست بگیرند.
درهر صورت رقابت باید تا ابد ادامه داشته باشه و برای همین همیشه باید به روز باشی و حرکت رقیبهات رو هم زیر نظر داشته باشی تا به محض اینکه خواستن ازت جلو بزنند ، بتونی تو پیشدستی کنی و یا زشون بهتر باشی.
البته به نظر من این تکنیک زیاد جالب نیست ولی تکنیکی هستش که سالیان سال افراد دارن ازش استفاده میکنن و جواب هم داده و خواهد داد. اما من تکنیک جالبی رو میدونم که خیلی قویتر از این تکنیک هست و میخوام اون رو با شما درمیون بزارم.
تکنیک اینه که بجای تمرکز کردن روی محصولات رقیب ها ، روی محصولات خودت تمرکز کن و
یعنی بجای اینکه روی محصولات رقیب هات تمرکز کنی و بخوایی روی طراحی اون محصول تمرکز کنی و و اونو بخوایی تغییر بدی ، بجاش روی محصولات خودت تمرکز. روی طراحی های محصولات خودت تمرکز کن و فقط و فقط به تغییر دادن و رشد دادن طراحی های اون محصولات توجه کن. فقط به محصوئولات خودت توجه و تمرکز کن و مدام اونو رشد بده و بهتر از قبل بکن . اینجوری درصد موفقیت و رشدمحصولاتت بیشتر از محصولات افراد دیگه میشه.
این تکنیه که من خیلی دوستش دارم و همیشه بهترین تکنیک ها بوده. البته این تکنیک راه ورش های خودش رو داره چون اگه ندونی چجوری باید از این تکنیک استفاده کنی و چطور محصولات خودت رو به روز تر از قبل کنی ؛ اونوقت هیچوقت نمیتونی پیشرفت کنی و همیشه درجا میزنی چون فکر میکنی که محصولی که همین الان داری دیگه آخرشه. دیگه بهترین هستش و بهتر از این نمیشه درحالی که اینطور نیست چون رقیب هات دارند تو رو زیر نظر میگیرند و دنبال این هستن که محصولی بهتر از محصول تو بسازند –هرچند که از روش های قدیمی و معمولی برای رقابت استفاده میکنن و از تکنیک رقابت با خود استفاده نمیکنند ولی بالاخره این نشون میده که هر محصولی توی دنیا میتونه بهتر از قبلش باشه و مهم نیست که کی داره روی اون کار میکنه و کجا و چه موقع داره روش کارهایی انجام میشه تا بهتر از قبل بشه-
اما راهش چیه که قبل از اینکه رقیب هامون محصولات ما رو به روز کنن ما خودمون مدام محصولات خودمون رو به روز کنیم و جلو بریم و اونقدر از رقیبهامون دور بشیم که تا کسی به گرد پامون نرسه.
راه حل این مورد توی بازخورد گرفتن از مشتری هامون هست. توی شکایت ها و پیشنهادها و انتقادهای مشتریهامون از محصولمون و یا از بسته بندی یا حتی از نحوه ی ارائه محصول هامون.
بله. شما باید همیشه و هر روز از مشتری هات که محصولاتت استفاده میکنن بخوایی که بازخوردهاشون رو بگن. باید به هر روشی که شده از زیر زبون مشتری هات حرف بکشی. با دادن هدیه یا اشانیون و هر امتیاز دیگه ای که مشتری تشویق بشه تا درمورد محصولی که استفاده میکنه نظر بده. پیشنهاد و انتقادهاش رو بگه. آزاد باشه که هرچی میخواد درباره محصولاتت بگه.
این راهی هست که خیلی بهتر و سریع تر کمکت میکنه تا محصولاتت رو به روز تر و بهتر از قبل کنی.
بعد یه اتفاق جالب که این وسط ممکنه بیافته اینه که رقیب هات میان تا محصولات الان تو رو آنالیز کنن و تصمیم بگیرند تا بهتر از اون رو بسازند و بعد ، بعد از کلی تلاش و تحقیق و برسی یه تغییراتی توی محصولات میدن و شروع میکنن به ساختن یه نسخه ی بهتر از اون. حالا این وسط تو هم داری یه نسخه بهتر از نسخه ی قبلی خودت میسازی.
جالب شد نه. بله هر دوی شما دارید نسخه ی بهتر از نسخه ی قبلی می سازید اما به نظرت محصول کدوم یکیتون بهتر میشه؟ محصول اون رقیب ها یا محصول شما؟
مسلما محصول شما . به چند دلیل.
دلیل اول اینکه شما محصولی رو می سازید که مناسب با نیاز مشتری هاتون هست چون خودشون درخواست دادن که اون محصول چجوری ساخته بشه درحالی که اون پیشنهادها رو رقیب های شما ندارند و نمیدونن .
دوم اینکه تمرکز شما روی محصول خودتون بیشتر از تمرکز اون رقیبها روی محصول شماست[ وقتی که رقیب هاتون دارن روی محصول شما کار میکنن تا از محصول شما بهتر بشه] و همین باعث میشه شما قوی تر از اونها باشی. چون تمرکز رقیب چند جا پراکنده است. روی محصولات تخصصی خودش و ی همین طور روی کپی برداری و بهتر کردن از محصولات شما
حالا همین پراکندگی تمرکز اون رقیب ها باعث میشه هیچ کدوم از محصولاتش خوب و با کیفیت از آب در نیاد. و همین یکی از اشکالات مهم توی تولید کردن محصولات هست. اما تمرکز شما خیلی دقیق تر و متمرکز تر از رقیب روی محصولات خودتون هست و این بهتره.
این یه راه حل خیلی کاربردی و مهم هست که خیلی از تولید کننده ها نمیدونن و یا اگه میدونن ، روش کار نمیکنن و انجامش نمیدن اما اگه تو از این روش استفاده کنی روزی می رسه که به جایی میرسی که دست هی چرقیبی بهت نمیرسه و تو ستاره ی بازار میشی.
هرچند اوایل کار ممکنه که کمی سخت باشه و چالش های زیادی داشته باشی. اما به مرور زمان چنان قدرتی خواهی داشت که خودت هم باورت نمیشه.
اما یه نکته جالب دیگه اینه که تولید کردن به این روش خیلی راحت تر از مدل مرسوم و قدیمی هست. از مدلی که خودت بخوایی توی محصول دیگران تغییراتی ایجاد کنی تا یه محصول خوب و با کیفیت و مشتری پندی بیرون بدی.
چون توی اینحالت تو داری از چندین نفر کمک میگیری و خیلی سریع تر و راحت تر محصولی تولید میکنی که میدونی هم خیلی کاربردی هست و به درد مشتری میخوره و هم میدونی چجوری درستش کنی که با کیفیت باشه.
خوب از بحثمون زیاد دور نشیم. بحثمون درمورد طراحی کردن محصولات بود. پس ما با کمک مشتری هامون سعی میکنیم اطلاعات کافی رو برای طراحی کردن یه محصول کاربردی و مشتری پسند تولید کنیم.
اما کنار این کمک گرفتن از مشتری ها و استفاده کردن از نظرها و پیشنهادهاشون ، خودمون هم بهتره که توی طراحی کردن محصولمون اطلعاتمون رو بالا ببریم. با این کار موفقیتمون بیشتر از حالت معمولی میشه. چون آشنایی با روشهای اصولی طراحی محصول و بهکار گرفتن اونها توی فرایند تولید، تا حد زیادی از ریسک کارت کم میکنه و و فرصتی برای سرمایهگذاری مطمئن تر میده.
به روند ساخت محصول جدید برای ارائه کردن به مشتری ها، طراحی محصول میگن .
مورد بعد اینه که کی باید محصولی که قراره طراحی بشه و طراحی کنه.
خودمون یا افرادی دیگه مثلا کارمندهای شرکتمون یا افرادی که کارشون طراحی کردن محصولات ی هست که ما قراره تولید کنیم.
خوب. راستش رو بخوای این مورد چند تا راه داره.
اول اینکه خودمون اگه طراحی بلدیم و میتونیم محصولاتمون رو طراحی کنیم و بعد هم تولید کنیم.
مورد بعد اینه که با کمک یه کارشناس طراحی همکاری کنیم . یعنی نصف یا درصدی از کار طراحی رو ما خودمون انجام بدیم و باقی اش رو از افراد کارشناس طراحی کمک بگیریم.
مورد بعد اینه که همه ی کار طراحی رو به تیم کارشناسهای طراحی بدیم و خیال خودمون رو راحت کنیم.
. اما درمورد کارشناسهای طراحی من اطلاعاتی رو از اینترنت گرفتم که فعلا اون رو بدون هیچ کم و زیادی براتون منتشر میکنم. اما اگه لازم شد و شما دوستان خواستید، اطلاعات بیشتری در مورد طراحی کردن محصولات در اخیارتون میزارم.
سایت چطور: نوشته ی فرنوش دانشور بهروزرسانی: اردیبهشت 1396
کارشناس طراحی محصول برای خلق این محصولات با هنر، علم و فناوری سروکار دارند. در حال حاضر با کمک ابزارهای دیجیتالی و تکنیکهای توسعهیافته و روبهرشد نیاز به تشکیل تیمهای بزرگ کاهش یافته و امکان شبیهسازی محصول قبل از ساخت آن فراهم شده است.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به:
هر تیم طراحی شیوهی متفاوتی برای طراحی و توسعه محصول در پیش میگیرد. فرایندی که کوبرگ (Koberg) و باگنل (Bagnell) پایهریزی کردهاند نشان میدهد که چگونه ایدههای طرح شده را به محصول فیزیکی تبدیل کنیم. این فرایند از شناخت صورتمسئله آغاز میشود و با گذر از مراحل ایدهپردازی و ساخت نمونههای اولیه، در نهایت به خلق محصول منتهی میشود. این قاعده از همان شیوهی رایج تولید در کنار ارزیابی انتقادی برای تشخیص اصلاحات لازم پیروی میکند.
این روش سه مرحله دارد؛ ممکن است لازم باشد مراحل دوم و سوم در طول فرایند چند بار تکرار شوند.
در آغازِ فرایند لازم است روی حقایق و ارقامِ موجود، تحقیقات گستردهای صورت گیرد. سپس باید از طریق این دادهها بهترین راه ممکن را برای حل مشکلِ موجود بیابیم. بهعبارت دیگر، در اینجا دو مرحله پیشِ رو داریم:
پذیرش مشکل: طراحان در قبال پروژه و یافتن راهحل برای مشکلات موجود مسئولند. با بهرهگیری از منابع موجود میتوان دستیابی به این هدف را به بهترین نحو تضمین کرد.
تجزیه و تحلیل: در این مرحله تیم طراحی شروع به تحقیق و جمعآوری دادههای مرتبط برای یافتن راهحل میکند.
?
به محض اینکه مشکل و راهحلهای مناسب مشخص شدند باید راهحل نهایی انتخاب و بهتفصیل تعریف شود. همچنین جوانب مختلف راهحل مورد نظر باید بهگونهای پیاده شود که پاسخگوی نیازهای مشتری باشد. یکی از گامهای اولیهی این مرحله «تعریف» است:
تعریف: در این گام تیم طراحی مشکل یا مشکلات اصلی را شناسایی میکنند و با تعریف مشکل و اهداف مورد نظر، اطلاعات مورد نیاز این مرحله را فراهم میکند. این کار با فعالیتهایی همچون حذف عوامل فرعی و یافتن عاملی که نیازمند اعمال تغییر است، انجام میشود.
در این مرحله راهحلها به ایده تبدیل و بهترین آن نشانهگذاری شده است. این ایدهها نمونههای اولیه را تشکیل میدهند که محصولات حقیقی بر مبنای آنها ساخته خواهد شد. این مرحله به چهار گام تقسیم میشود:
ایدهپردازی: در این مرحله ایدهها و راهحلهای مختلف بالوپر میگیرند. زمانی میتوانید بهترین مجموعه ایدهها را گردآوری کنید که در برابر ایدههای مختلف موضع نگیرید و بدون تعصب داوری کنید.
انتخاب: از میان ایدههای ارائه شده، باید ایدهای که بهترین نتیجه را در پی دارد، انتخاب شود. در این گام میتوان برنامهی تولید را طراحی کرد.
اجرا: در این گام نمونهی اولیه تولید میشود و برنامهی طرحشده بهطور آزمایشی اجرا میشود.
ارزیابی: در نهایت باید نمونهی اولیه آزمایش شود و اصلاحات ضروری صورت بگیرد. اگر روند عملکرد نمونهی اولیه بر اساس پیشبینیهای انجام شده بود، میتوان به اجرای ایدههای تکمیلی پرداخت.
گذشته از مراحل گستردهای که در بخش قبل به آنها اشاره شد، برای طراحی یک محصولِ موفق میتوان طی یک سری اهداف سازمانیافته به پیادهسازی مراحل جزئی نیز پرداخت.
?
خلاصه طرح با تشریح هدف اصلی و تعیین مشکلات، ما را هدایت میکند. بنابراین تیم طراحی میتواند آن را به عنوان نقطهی شروع در نظر بگیرد. در هر صورت، خلاصه طرح، به تنهایی اطلاعات مفیدی در زمینهی نحوهی آغاز فرایند طراحی در اختیار ما قرار نمیدهد.
شرح طرح محصول قدم بسیار مهم و اساسی است که اغلب نادیده گرفته میشود و بهدرستی درک نمیشود، در این گام مسائل بهتفصیل شرح داده میشوند. پیش از کار کردن روی ابداع راهحل باید درک عمیقی از مشکل معین شده داشته باشیم. اطلاعات این بخش باید پس از گفتوگو با مشتری، تحلیلگر بازار و در نظر گرفتن رقبای موجود گردآوری شود. در گامهای بعدی تیم طراحی باید برای دریافت راهنماییهای کارامد به این اطلاعات رجوع کند.
?
حال تیم طراحی با کمک اطلاعات بهدست آمده از مرحلهی قبل، راهحل را آغاز میکند. در این مرحله طراحی بیشتر به صورت مفهومی است؛ با داشتن جزئیاتی از اجزای اصلی به استقبال مرحلهی بعد میرویم. جزئیات مورد نظر در این مرحله به نوع محصول در حال طراحی بستگی دارد، بنابراین درک زیروبم جوانب مرتبط با محصول مهم است. این جوانب ممکن است فعالیتهایی مانند تولید، فروش و هزینههای تولید را نیز در برگیرد. این درک اولیه از ارزش زنجیره دوبارهکاری و کارهای مضاعف را کاهش میدهد یا بهکلی از میان میبرد.
در این مرحله شناخت ایدهی کلی و ارزیابی آن ضروری است. از میان ایدههای متعدد، هرکدام از محصولات که نیازهای مشخص شده در مراحل قبل را فراهم میکند، مشخص و سپس آنها را ارزیابی میکنیم تا بهترین گزینهی پیشِ رو را بیابیم.
در این مرحله ممکن است لازم باشد تیم طراحی از مشورت افراد بیشتری برای بررسی جزئیات ایدههای بهدست آمده از مراحل قبل استفاده کند. در این خصوص بهترین گروهی که میتوان از نظرات آنها بهره برد، شامل کارشناسانی از شاخههای مختلف است که در زمینهی ارائهی ایدهها و راهحلهای خلاقانه بسیار مؤثر خواهند بود. شایسته است که همهی افراد را به مطرح کردن ایدههایشان تشویق کنیم و به این ترتیب احتمال نوآوری را افزایش بدهیم.
از میان این ایدههای بالقوه، طرح باید بهگونهای انتخاب شود تا آن دسته از خصوصیات محصول که در مراحل قبل حاصل شد، برآورده شود. این سنجش مقدمهای است برای تصمیمات آینده در رابطه با طرح نهایی. در اینجا دوباره باید گروهی از کارشناسان مختلف گردهم جمع شوند تا همهی زوایای طرح منتخب ارزیابی شود. اکنون ایدهای که به حلِ مشکلِ مشخصشده از همه نزدیکتر است و بیشترین نیازهای طرح را پاسخگوست، جزء به جزء گسترش مییابد.
?
در این مرحله ایدهی نهایی انتخاب شده است. پیچیدگیها ساده شدهاند و ایده با جزئیات، ابعاد و خصوصیات ضروری طراحی شده است. احتمالا در این مرحله تولید یکی از نمونههای اولیه برای آزمایش محصول اصلی لازم باشد. در این مرحله بسیار مهم است که تیم طراحی با واحدهای دیگر نظیر تولید و محاسبات همکاری نزدیک داشته باشند تا از اجرای صحیح جوانب عملی تولید و عرضه اطمینان حاصل کند.
معمولا مراحل فوق چندبار تکرار میشوند. اما با پرسیدن این سؤالها میتوان دفعات تکرار مراحل بالا را کاهش داد:
تولید: آیا میتوانیم محصول را با امکانات موجود بسازیم؟
فروش: آیا میتوانیم آنچه را مشتری میخواهد، تولید کنیم؟
خرید: آیا اجزای مورد نیاز فراهم است یا باید آنها را سفارش بدهیم؟
هزینه: ساخت این طرح برای ما چقدر هزینه دارد؟
حملونقل: آیا ابعاد مختلف محصول برای شیوههای حملونقل موجود مناسب است؟ آیا به شیوهی خاصی از حملونقل نیاز است؟
تجزیه: محصول در اواخر عمرش چگونه تجزیه خواهد شد؟
اکثر محصولات طراحیشده در دو دستهی اصلی قرار میگیرند:
تقاضا-کشش زمانی اتفاق میافتد که طرح یک محصول مستقیما بتواند در موقعیتی از بازار مفید واقع شود. طرح جدید در جهت حل مشکلِ طرح موجود کار میکند. این رویداد هنگام تولید محصول جدید یا تغییر محصول موجود اتفاق میافتد.
با پیشرفت علم و فناوری، نوآوری پدید میآید و این نوآوری در مسیر تحقیق یا طرح خلاقانهی محصولی جدید رشد میکند.
?
یکی از بزرگترین عوامل مؤثر بر طراحی محصول هزینهی تولید است که شامل هزینههای مواد اولیه و نیروی انسانی است. این هزینهها روی سیاستهای قیمتگذاری تأثیر میگذارد که باید با ارزش محصول نزد مشتری همخوانی داشته باشد.
محصول باید کاربرپسند باشد و با عملکرد خود موجب آسایش شود. شاید لازم باشد با توجه به معیارهای انسانی تغییراتی کوچک و بزرگ در طراحی محصول ایجاد شود تا محصول پاسخگوی نیازهای اساسی باشد.
اینکه مواد مورد نیاز بهراحتی قابل دسترسی باشند، در طراحی محصول موضوع مؤثری است. علاوه بر آن لازم است از پیشرفتهای جدید در زمینهی فناوری غافل نباشید.
یک عامل تأثیرگذار مهم و مشخص در طراحی محصول، مشتری و نیازهای اوست. تسخیر مشتری طی مراحل نظری و برنامهریزی بهاندازهی برانگیختن او در برابر هرگونه نمونهی اولیه ضروری است. حتی اگر نیاز به استفاده از یک فناوری پیشرفته و اضافه کردن قابلیتی هیجانانگیز به محصول موجب کاهش علاقه و همچنین ایجاد احساسات منفی در مخاطب میشود باید از آن چشمپوشی کرد.
شهرت کارخانه مایهی افتخار است، البته به همین علت ممکن است لازم باشد طراحی خاص یک محصول یا ترکیب رنگ و قابلیتهای آن با توجه به این شهرت تعیین شود. شاید لازم باشد نماد شرکت برای اهداف بهخصوصی به شیوهای ظریف و نامحسوس یا واضح و آشکار روی محصول درج شود. شاید لازم باشد قابلیتهایی که شهرت کارخانه به آنها وابسته است در طراحی پیاده شوند.
بسته به موقعیت شاید لازم باشد محصول مطابق مد روز یا با شکل معینی ظاهر شود تا ظاهر محصول بیانگر فناوری آن باشد. همچنین ممکن است این امر روی فرایند پیشبینی شدهی تولید محصول نیز تأثیرگذار باشد.
گرایشها و مد رایج هم روی طراحی برخی محصولات تأثیر دارند. در طراحی محصول باید در نظر گرفته شود که مشتریها خواستار بهروزترین محصولات هستند.
اگر محصول برای بازاری با فرهنگ بهخصوص طراحی میشود، باید در طول فرایند طراحی محصول این موضوع را به یاد داشته باشید. محصولی که در یک فرهنگ مقبول است ممکن است در فرهنگ دیگری توهینآمیز تلقی شود و برای مخاطبی با فرهنگ متفاوت جذاب نباشد.
محصول قرار است چه مشکلاتی را برطرف کند؟ کارایی و نحوهی استفادهی محصول روی طراحی آن تأثیر میگذارد.
?
یکی دیگر از ملاحظات لازم هنگام طراحی محصول تأثیر آن روی محیطزیست است. امروزه اغلب مشتریها بیش از پیش از معضلات محیطزیست آگاه هستند و به آن اهمیت میدهند. قابل بازیافت بودن مواد بهکار رفته، نحوهی تجزیهی محصول پس از پایان عمرش و نحوهی تجزیهی بستهبندی آن از مواردی هستند که باید در نظر داشته باشید.
طراحی محصول فرایند پیچیدهای است. زیرا هرکدام از سرمایهگذاران توقع متفاوتی از محصول دارند. نمونههایی از توقعات پیچیدهای که باید در طراحی محصول لحاظ شوند به این صورت هستند:
?
هدف بخش تولید این است که محصول با حداقل هزینههای ممکن تولید شود تا سود حاصل از آن به حداکثر برسد و فروش محصول تضمین شود. محصولی که به ناچار با هزینههای زیادی تولید شده است قیمت بالاتری خواهد داشت و مشتریها را فراری میدهد. این معضل اغلب به طراحی مجدد محصول و کاهش کیفیت آن میانجامد.
مشتری همیشه دنبال محصولی معروف، کاربردی و در عین حال زیبا و جذاب است. همچنین میخواهد قیمت محصول معقول باشد. گاهی ممکن است ظاهر در برابر کارایی اهمیت چندانی نداشته باشد، اما اگر چندین محصول مشابه دیگر در بازار موجود باشد ظاهر محصول عامل برتری آن خواهد بود.
باید به بازده و کارایی محصول هم بهاندازهی کافی توجه شود. مسلما محصول قبل از هر چیز باید به میزان ذکر شده بازده داشته باشد. شاید مخاطب محصول را تحت تأثیر خصوصیات جانبی یا ظاهر دلفریب آن خریداری کند، اما رضایت خاطر و بقای فروش تنها زمانی اتفاق میافتد که محصول بیشترین بازده را داشته باشد.
?
طراحان محصول، تولیدکنندگان و کارگران تعمیر و نگهداری، محصولی را که از قطعات کوچکتر ساخته شده است بیشتر میپسندند. هرچه قطعات محصول کارکرد مستقل و سادهتری داشته باشد، محصول منعطفتر خواهد بود؛ بنابراین در صورت نیاز به طراحی مجدد میتوان به جای تغییر دادن کل طرح، قطعات اصلی را تغییر داد؛ تولیدکننده بهسادگی میتواند عوامل مشکلساز را بدون ایجاد تغییر در کل فرایند تولید بهسادگی اصلاح کند و نیازی نخواهد بود کارگران تعمیر و نگهداری همهی قطعات را از یکدیگر جدا کنند و در زمان تعمیر و اصلاح صرفهجویی میشود.