گاهی خیلی برات سخته که صدای شکستن قلبتو بشنوی !
خیلی سخته که باور کنی قلبت شکست و اون چیزی که تو تو ذهنت فکر می کردی غلطه . به هر دری میزنی تا صداشو نشنوی . بلند فریاد می زنی تا باورش نکنی .
ولی حقیقت عوض نمیشه ! اولش نمی تونی باورش کنی ولی وقتی یکم زمان بگذره کم کم می پذیریش و سعی می کنی قلبتو ترمیم کنی . واسه همین میگن " زمان بهترین مرهم دردهاست " البته هنوز مطمئن نیستم بهترین مرهم باشه ولی دست کم یکیش هست .
اونجایی که سعی می کنی زخماتو ، شکستگی هاتو درمان کنی ، اونجا خودِ شجاعته . شجاعتِ روبه رو شدن با حقایق سختی که نمی تونستی باهاش کنار بیای .
عزیزم ! فقط می خوام بهت بگم باهاش روبه رو شو . حلش کن و کمک کن از زندگیت بره بیرون . نادیده گرفتن چیزی باعث از بین رفتنش نمیشه . می دونم سخته ولی تو می تونی ! حداقل شاید بتونی ! حداقل تلاش کن که بتونی !
امیدوارم که بتونی ! ❤
پانوشت 1 : این یادداشت و برای خودم نوشتم تا به خودم یادآوری کنم با تلخی های زندگیم مواجه بشم و برطرفشون کنم . شاید چند سال بعد اصلا یادم نباشه برای چی این یادداشت رو نوشتم !
پانوشت 2 : من همین امروز عضو شدم و از نوشتن می ترسیدم . ولی الان سعی کردم که افکارم رو بنویسم و از قضاوت های بقیه نترسم . مهم اینه که بتونیم احساستمون رو با نوشتن بیان کنیم و بخشی از بار قلبمونو کمتر کنیم . امیدوارم نوشتنم روز به روز بهتر بشه ! ❤