ویرگول
ورودثبت نام
ehsan_tavakolianfard   (با همین نام در اینستاگرام)
ehsan_tavakolianfard (با همین نام در اینستاگرام)
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

برهان نظم؛ یکبار برای همیشه

یکی از چیزهایی که بسیار باعث آرامش و راحتی ذهن میشود، این است که از هر چیز یا از هر شخصی، به قدر خود آن چیز یا شخص، توقع داشته باشیم. توقع ِ بیش از ظرفیت، بیش از همه، خودمان را آزار میدهد.

یکی از این "چیز" ها، برهان نظم است که متاسفانه در طول تاریخ از این بیچاره استدلال، توقعاتی در حد لالیگا داشته اند.چون توقعاتشان بالا بود، به آن هجمه برده و به جای اینکه او را در حد خودش قبول کنند، آن را از بیخ و بن ساقط کردند.

چون غرض در این جا، خلاصه گوییست، لذا خلاصه میگویم. برهان نظم به ما چه چیزی را تحویل میدهد؟

توقعی که ما از برهان نظم داشته ایم، اثبات ذات خدای یگانه ی احد و صمد و واحد و...بوده است. اما چیزی که برهان نظم به ما میدهد، چیزی جز اثبات علتی دارای شعور واراده وآگاه نیست. حال این موجود، مادی است یا فرامادی؟ چند تا است؟ چه ویژگی های دیگری دارد؟ این ها را برهان نظم به راحتی برای ما اثبات نمیکند.

اما برهان نظم چگونه توضیح داده میشود و چرا میگویم که بُردِ برهان نظم، بسیار کمتر ازآن چیزیست که ما مد نظر داشته ایم؟

اینم یه عکس شاعرانه وسط بحث فلسفی))))
اینم یه عکس شاعرانه وسط بحث فلسفی))))


اولا لازم است بگویم که برهان نظم به بیان های متفاوت و متعددی توضیح داده شده است اما با بررسی ای که بنده کرده ام، روح و جان این استدلال این گونه است:

1-این جهان نظم دارد: یعنی اینکه در بین اجزاء این جهان، یک نحوه پیوستگی، اتصال، هدفمندی و انسجام وجود دارد.که علوم طبیعی همواره در صدد کشف و توضیح این انسجام و ارتباط بوده اند و دستاورد های اعجاب آوری هم در این زمینه داشته اند و نیازی به اطاله ی کلام در این زمینه نیست.

2-هر نظمی، ناظمی دارد: خیلی دقت کنید که این جمله، خودش متشکل از دو جمله است. اول اینکه هر نظمی، خالقی دارد. و دوم اینکه این خالق، خودش دارای شعور وآگاهی است(که توانسته است این نظم را ایجاد کند). پس هم خالقیت و هم علم او در این قسمت مد نظر است.

نتیجه: پس این جهان ناظم دارد.

اما قسمت(2) بیش از همه ، نیاز به توضیح دارد. این قسمت نشان میدهد که برهان نظم، خواه نا خواه متکی بر برهان علیت است؛ وهمین مساله نشان میدهد که برهان نظم، به تنهایی برهان جامع و کاملی نیست و نیاز به مکمل هایی دارد. واین یعنی ضعف!

دقت داشته باشید که اگر این برهان را مبتنی بر برهان علیت نکنیم یا کسی برهان علیت را قبول نداشته باشد، اوضاع خراب تر هم خواهد شد. چرا که برهان علیت به ما میگوید در راس این علل، باید علت العللی باشد که همه چیز به او ختم بشود. اما اگر آن را متکی به برهان علیت نکنیم، برهان نظم صرفا ما را به سلسله علت های دارای شعور میرساند؛ و الزاما ما را به خدا نمیرساند. چرا که این سلسله علت های باشعور میتواند با پدیده های مادی، توجیه بشود.

خلاصه ی آن چه میتوان پیرامون برهان نظم گفت این است:

1-اگر این برهان را ضمیمه به برهان علیت کنیم، تنها چیز مازادی که نسبت به علیت اثبات میکند، شعور و آگاهیِ این علت نخستین است. پس صرفا صفتی از صفات او را ثابت میکند نه اصل وجود این علت نخستین را. ( غزالی،احیاء،ج1ص129)

2-اگر این برهان را ضمیمه به برهان علیت نکنیم، هیچ کارایی ای نسبت به اثبات اصل وجود خداوند نخواهد داشت.از همین روی افرادی چون هیوم، کانت، داوکینز و ولتر در زمره ی مخالفین این برهان قرار دارند.

آری. پس چه بهتر که بدانیم، نقش این برهان در خوشبینانه ترین حالت ممکن، اثبات صفتی از صفات خداوند است نه اثبات اصل ذات او.

البته توجه به این نکته هم لازم است که قرآن کریم بسیار روی این برهان تاکید نموده است. اما لازم است بدانیم که دقیقا قرآن از این برهان برای اثبات صفات خداوند استفاده کرده است و نه اثبات اصل توحید.


برهان نظمخدافلسفهکلام
سمپادیِ دیروز؛ طلبه ی سطح عالی قم امروز ؛ در جست و جوی حکمت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید