ویرگول
ورودثبت نام
مسعود حیدری
مسعود حیدری
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

تنها ترین سردار...

از بچگی سوال بود برام که غم از دست دادن عزیزان برای یک سردار جنگی سخت تره یا تنها موندن در میدون نبرد؟!

انقد پافشاری کردم روی فهمیدن پاسخ سوالم که طبیعت زندگیمو جوری رقم زد تا با ازدست دادن عزیزانم تنهاییِ یک سردار رو باپوست و استخونم حس کردم..!

این تنهایی خیلی قوی ترم کرده..!

الان دیگه نامردی اونایی که ی روزی ترس نبودنشون رو داشتم باعث شده تا دیگه ترسی نداشته باشم..!

آره نامردی اونا بهمراه تنهاییِ ناتموم،باعث شد قوی باشم...

نمیدونم بدرد خواننده این مطلب بخوره یانه ؟!

لطفاً هیچ‌چیزیو ترس از دست دادنش رو نداشته باشید.

گاهی وقتا هرکاری کنی،بازهم اونی میشه که نمیخواستی بشه..!

ادامه دارد...

تنها ترین سرداردلنوشتهترس از دست دادنخاطرات سمینامردمی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید