ویرگول
ورودثبت نام
Atena Nateghi
Atena Nateghi
خواندن ۱ دقیقه·۱۶ روز پیش

بابای مهربون 🥹🫀



ما بچه شیعه ها از بچگی یاد گرفتیم هرجا کم اوردیم ، هرجا خسته شدیم ، هرجا که به ته خط رسیدیم بیاییم پیش شما ، با شما درد دل کنیم و حرف بزنیم بلکه یکم از دردامون کم بشه…

از وقتی یادم میاد شما تو زندگیم بودی از همون موقع که بیخیال از همه چی توی حیاط قشنگت بازی میکردم. همیشه هوامو داشتی و دستمو گرفتی

برای همین همیشه بابا خطابت کردم. هروقت مشکلی برام پیش اومده گفتم بزار اول به بابا رضا بگم،خودش حلش میکنه .

من الان بیشتر از همیشه حالم بده،بیشتر از همیشه محتاج نگاهتم . اخه… اخه مگه یه بابا میتونه حال بد دخترشو ببینه و کاری نکنه :)

پشت و پناهم ، میشه یکاری کنی بشه؟

میشه یه نگاهی بکنی دلم اروم بشه؟

راستش دلم خیلی برات تنگ شده،یه استکان چای توی چایخونه حرم مهمونم نمیکنی ؟🥲


نگاهت رو از زندگی بچه‌ی سر به هوات برندار که پناه بی پناهی‌های این بچه‌ی سر به هوا فقط بغل خودته بابا جونم :)🥲❤️‍🩹

بابا رضاحرم امام رضاشهادت امام رضاضامن آهودلتنگی
‌ ‌ خويشتن را آدمي ارزان فروخت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید