باید اینطور بگویم نوشتن برایم سخت است
باید به اول و آخر نوشته دقت کنی ، زمان نوشته است در یک متن دقت کنی ، باید به نوع نگارش و بیانت دقت کنی و ...
باید به اول و آخر نوشته دقت کنی ، زمان نوشته است در یک متن دقت کنی ، باید به نوع نگارش و بیانت دقت کنی و ...
ولی به نقاشی شباهت دارد چیزیست مبهم ، نوشته از کنار هم قرار گرفتن چندین نقطه نوشته می شود که شکل هایی را می سازند که به ما گفته اند فلان حرف فلان صدا را دارد ، حال اینها را کنار هم قرار بدهیم فلان معنی را خواهد گرفت ولی موضوع این هست که فکر می کنم نوشته یک فکر است ، یک فکر منظور می تواند به هر زبانی باشد تو می توانی برای خودت زبانی اختراع کنی و با آن بنویسی و سخن بگویی و می توانی آن را به دیگران یاد دهی تا آنها با آن زبان و افکار همان نوشته را متوجه بشوند پس نمی توان نوشته را به چند حرف محصور کرد
نقاشی هم همین است
اینگونه که چند نقطه کنار هم قرار می گیرند و خط را تشکیل می دهند خط هایی که بر صفحه ای گذاشته می شوند و یک چیز خلق می شود ، دیگران به او می گویند یک اثر هنری ،یک نقاشی و یک ...
ولی راستش را بخواهید فکر می کنم آن دیگر یک اثر هنری نیست آن یک اثر روح است تو روحت را بر تصویر می گذاری و واقعیت این است نمایش یک اثر به قولی هنری ، سخت است !
به قول "بازیل" در "تصویر دوریان گری" هر تصویر که هنرمند با احساسش می کشد ، تصویر نقاشه و نه مدلش . تصویر آنقدر که نقاش را روی بوم افشا می کند مدلش را افشا نمی کند .
در کل با این که نوشتن برایم سخت است ولی می خواهم تلاش کنم ، می خواهم بتوانم بنویسم ، فکر می کنم وقتی انسانی بتواند بنویسد دنیایی به رویش باز می شود. فکر می کنم نوشته از نقاشی واضح تر است با نوشتن می توانی بهتر به خاطر بیاوری ، بهتر ابراز کنی ، بهتر دیگران را و خودت را متوجه کنی ولی نقاشی ...
باید قفلش را بشکنی تا به راز درونش پی ببری .
باید این را نیز بگویم که در هر حال هر دو را نیز می توان گفت یک اثر روح ...