امروز روزی برای تمام نشدن و نرفتن و نرسیدن بود .
از آن صبح خواب مانده بگیر تا شب هنگام زمان خواب همچون قیامت به سراغت آمده اند که چرا ؟
امروز معجره ای رخ داد .
امروز طعم تلخ آن زمان دوباره به مشاممان رسید .
ولی امروز برف داشت ، به قول آن دوست ، آقای برف امسال زود به سراغمان آمده بود.
صدای برف زیبا بود گویی قلب نهفته آسمان به تپش افتاده بود .
چه کسی باور می کند ؟ امروز بلاخره تمام شد !