میگذرد
میرود...رد میشود
این هم میگذرد
ان هم میگذرد
اتفاق میفتد
حس میشود
میرود تو ی رگهایت
خاطره میشود
خواب میشود
فراموش میشود
میگذرد
ولی خوب نمیشود
هرگز...خوب نمیشود
سالها میگذرد
و نگاه تو
در حالی که داری از دنیا لذت میبری
به یه کتاب می افتد, یک کتاب با جلدی اشنا
یا به یک پیانو, یک پیانو رویال سفید
یا شاید هم نگاه تو به یک اسم بیفتد
اسمی که خاطره هارا زنده میکند
خاطره هایی که پمپاژ میشوند در خونت
بغض میشوند و قورت داده میشوند
ولی اشک نمیشوند
هرگز....اشک نمیشوند
چون
این هم میگذرد
مانند بقیه
ولی خوب نمیشود