منیره سادات جارچیان
منیره سادات جارچیان
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

درباره کتاب «امید» گزین گویه های آنتوان چخوف

وحید کیان گزین گویه های چخوف را در کتابی به نام «امید» گردآوری و ترجمه کرده است. کتاب دو زبانه است.

چخوف آشنای همگان است، از مشاهیر ادبیات روسیه که در اوکراین به سال۱۸۶۰ چشم به جهان گشوده و در سال ۱۹۰۴ در مسکو به خاک سپرده شده.

و اینجا برای شما به معدودی از این جملات اشاره می کنم تا در نگاه او به زندگی سهیم شویم.

او می گوید: تشنه که باشی و به نظر بیاید می توانی همه اقیانوس را بنوشی، یعنی ایمان؛ قصد نوشیدن که کنی و فقط یکی دو جرعه بنوشی، یعنی علم.

و اینکه آدمی همه باور اوست.

با پای علم تا کجا می توان رفت و با ایمان تا کجا؟ و با هر دو چطور؟ و اگر آدمی باور است چرا به زندگی، به آینده، به نیکی، به شادی و به یکدیگر امید نداشته باشیم؟ به اینکه با باور به توانایی و طلای وجود خود، آینده را خواهیم ساخت و طراحی نو در می اندازیم. ایمان چون نیرو محرکه ای است که ما را به جلو خواهد برد و سرنوشت را خواهد ساخت. در قرآن این کتاب آسمانی آمده است که هیچ قومی تغییر نمی کند مگر خود خواسته باشد و تغییر را ایجاد کند و این همان است: قدرت ایمان و باور.

چخوف در گفتگویی می آورد: لیوبف آندریونا:« هنوز دانش آموزی؟»

ترافیمف:«انتظار دارم تا آخرین روز عمرم دانش آموز بمانم.»

و در جای دیگر می نویسد: نه تنها از نکته های مثبت زندگی، بلکه از بدی های آن هم می آموزیم.

و مردمانی که به زندگی امیدوارند همیشه در حال آموختن هستند حتی از بدی ها! چه نگاه مثبتی در این کلام نهفته است. گویی به روی مثبت اتفاقات بد هم نظر دارد که بی حکمت نیستند و ما را چون معلمی سرشار از شادی دانستن می کنند و این دانایی توشه راه برای زندگی بهتر می شود.

توامان و بی وقفه در محضر خداوندیم و چخوف می نویسد: فقط خدا می تواند موفقیت را از شکست بدون خطا تشخیص دهد.

و این یعنی تنها نیستیم و گرمی وجود او ما را در پناه خود می گیرد و قضاوت نهایی با اوست پس چرا خود را در به ظاهر بن بست های زندگی، شکست خورده و ناکام ببینیم؟ زیرا همیشه فرصت دوباره ای هست و این به برداشت و نگرش ما به اتفاقات و ماجراهای زندگی بستگی دارد و به راستی که خطای بزرگ و فاحش همانا ناامیدی است.

او می نویسد: به نظر می آمد تا دقیقه ای دیگر راه حلی بیابند با این حال برای هر دو آن ها روشن بود که هنوز راه بسیار تا پایان پیش روست، راهی بسیار طولانی. این را هم می دانستند که هنوز سخت ترین و پیچیده ترین بخش این راه تازه دارد آغاز می شود.

آری امید تلاش را چون خون در رگهای مان به جریان می اندازد و زندگی دوباره می دهد. آری امید خود زندگی است هر چند که راه سخت و ناهموار باشد. امید پست افسردگی ها رابه خاک می مالد و چهره ها را گلگون می کند پس به امید زندگی، به امید امید!

این متن رو برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشته ام.

فروردین۱۴۰۲

امیدترجمه کتابدانش آموزچالش کتابخوانی طاقچه۱۴۰۲ کتاب امید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید