ساعت زنگ می خورد، گوشی را چک میکنم 6 صبح است، از لابه لای پرده نور آسمان اتاق را روشن کرده است، امروز آخرین روز از زمان برگزاری نمایشگاه نفت است، خیلی احساس خستگی در بدنم دارم، روزهای پرچالشی را می گذرانم، دوست دارم کمی بیشتر در رختخواب بمانم، در ذهنم با خودم حساب میکنم که چقدر دیگر می توانم بخوابم اما فرصتی نیست، بلند می شوم و خودم را برای یک ماجراجویی جدید آماده می کنم.
در سه روز گذشته تجربه های جدیدی بدست آوردم و شاید همین امر باعث ادامه دادن مسیر می شود، یاد گرفتن، به نظرم باید در هر برهه ای از زمان فنجان دانش خودمان را خالی کنیم تا جا برای اطلاعات جدید باز شود در غیر اینصورت در تصور علامه دهر ماندن باقی خواهیم ماند.
در سالن ها سعی میکردم به غرفه های اطرافم با دقت نگاه کنم بعضی از شرکت ها تلاش و هزینه زیادی برای به چشم آمدن کرده بودند، غرفه های بزرگ، طراحی های خوب، رنگ های مرتبط با هویت بصری شرکت، لباس های ست کارمندان، همگی باعث ایجاد هماهنگی خاصی شده بودند که چشم ها را نوازش می کرد اما در میان همین شرکت های پر زرق و برق وقتی برای صحبت و معرفی کار جلو میرفتم، گاهی با چنان بی حوصلگی جوابم را می دادند که باعث می شد آن جذابیت ها برایم بی ارزش شود، با خودم فکر می کردم نحوه ارتباط گرفتن با مخاطبین چه تاثیر زیادی در مسیری که یک شرکت در حال طی کردن است خواهد گذاشت، چقدر ضروری است که در این خصوص به افرادی که در غرفه ها حاضر می شوند آموزش داده شود اما فکر نمی کنم تعداد شرکت هایی که اهمیت این موضوع را درک کرده باشند خیلی زیاد باشد، شاید به نوعی بیشتر به افراد تاکید کرده اند که در شکار مشتری های جدید کوشا باشند، اما با توجه به سابقه ای که خودم در حاضر شدن در غرفه ها داشته ام دیگر می دانم که رفتار شما به عنوان پاسخ دهنده در ذهنیتی که افراد نسبت به شرکت شما پیدا می کنند بسیار اثرگذار است، باید به خاطر داشته باشید که شما نماینده ای از هویت مجموعه خود هستید.
شاید این جمله را شنیده باشید که چشم ها دریچه قلب ما هستند و به راحتی احساسات را منتقل می کنند، به خصوص در شرایطی که امروزه به سبب کرونا همه مجبور به استفاده از ماسک هستیم، اولین منظره برای هر شخصی چشم های شما می باشند، در غرفه ها کسانی من را برای شروع مکالمه جذب می کردند که چشمانی شاد و پذیرا داشتند، شاید بگویید این امر قابل تشخیص نیست اما کافی است از این به بعد با دقت بیشتری به افراد نگاه کنید، حتی مدل ایستادن و نشستن افراد گواهی از میزان تمایل آنها برای صحبت کردن می باشد.
علی رغم حضور غرفه های کوچک و شرکت های دانش بنیانی که برای اولین بار محصولات خود را معرفی می کردند و به نظر من گزینه هایی با اولویت بالا برای همکاری بودند در برخی از سالن ها شرکت های بسیار بزرگ و با سابقه زیادی حضور داشتند که چنان تجملاتی در ظاهر آنها پیدا بود که شما با خود فکر می کردید اینها به طور حتم تیم اختصاصی در بخش تبلیغات خود دارند
اما در همین میان با خانمی برخورد داشتم که از جمله چشم های شاد پذیرا بودند، وقتی کارتشان را به من دادند متوجه شدم که هم اسم هستیم و از این اتفاق برای احساس صمیمت بیشتر بهره بردم، به نظرم خانم مرادی از جمله افرادی بود که فن ارتباط گیری را می دانست، اما نکته جالب برای من در خصوص این غرفه فقط برخورد پرسنل نبود، بلکه عدم رضایت آنها از نحوه طراحی غرفه و نیازشان به تیمی جدید که بتواند کار را مورد سلیقه آنها پیش ببرد بود، این تجربه به من یاد داد که نمی توانم از ظاهر قضاوت درستی داشته باشم.
وقتی که در محوطه باز نمایشگاه قدم میزدم و غرفه ها را میدیدم، شرکتی که در خصوص تولید لباس ضد حریق فعالیت می کرد باعث شد کمی مکث کنم، محصول بسیار کاربردی و ضروری را عرضه می کردند، در زمان پاسخگویی مسئول به خانمی متوجه شدم حتی مدت زمانی که می تواند حریق را تحمل کند مشخص است! اما نکته اینجا بود که در جای خوبی از نمایشگاه ظاهر نشده بودند، غرفه در مسیر های فرعی جای گرفته بود ناخودآگاه به یاد سکوی شماره 1 افتادم،باید حواستان به مکان رونمایی باشد.
برخی از شرکت ها نیز تلاش کرده بودند که خوب ظاهر شوند اما در آخر عدم توجه اشان به جزییات باعث کاهش کیفیت کار شده بود به عنوان مثال قرار دادن لوگو در پشت ستونی که نیمی از آن را پنهان می کرد، کابل های مربوط به پخش ال سی دی که در قسمت های مشخصی از دیوار دهن کجی می کردند، استفاده از پارکت های نامرغوب، لباس نامناسب افرادی که در بخش تدارکات فعال بودند، شاید از دید برخی این موارد خیلی حائز اهمیت نباشند اما باید بدانیم که از چشم افراد تیز بین در امان نخواهند ماند.
اما در خصوص این نمایشگاه موضوعی که بیشتر ذهن من را به خود درگیر کرده بود، حضور کارشناسان فروش به تنهایی در بیشتر غرفه ها بود البته که این امر برای شرکت های این صنعت ضروری می باشد اما باید به این نکته نیز توجه شود که حضور فردی مثل مدیر روابط عمومی و یا تدارکات که اطلاعات بیشتری در خصوص سایر جنبه های شرکت دارند نیز برای پاسخ گویی ضروری است.
و اما در آخر باید بگویم شرکت در نمایشگاه علاوه بر اینکه به شما می آموزد چطور با افراد متفاوت ارتباط بگیرید و به پاسخ سوالات مورد نظر خود دست پیدا کنید، در نگاهی وسیع تر به دیدی خواهید رسید که در این صنعت بیشتر شرکت ها از چه مدلی بوده و به دنبال چه خدماتی در حوزه کاری شما هستند و ماحصل این یافته ها تعیین استراتژی مناسب برای هر بخش است.