ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا خوشاوی
محمدرضا خوشاوی
محمدرضا خوشاوی
محمدرضا خوشاوی
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

عشق؛ لحظه‌ای که جهان از حرکت می‌ایستد

عشق در کلام نمی‌گنجد

نه در قول‌ها، نه در وعده‌ها

عشق در لحظه‌هاست

در سکوت‌های بین دو نگاه

در دست‌هایی که همدیگر را پیدا می‌کنند

در بدن‌هایی که بی‌صدا به هم تکیه می‌دهند

عشق در خاطرات نمی‌ماند

نه در گذشته که رفته است

نه در آینده که نیامده

عشق تنها در همین لحظه است

در همین الان، وقتی که نفس‌ها یکی می‌شود

عشق نه وعده‌ای است، نه امیدی

عشق جبر است، در آن لحظه که وجودت در وجود دیگری گم می‌شود

وقتی دلت، در دل دیگری می‌تپد

و هیچ چیزی جز آن لحظه نمی‌ماند

عشق، در یک بوسه است

در یک نگاه

در یک لمس

که همه‌چیز را برای همیشه تغییر می‌دهد

نه در فردا

نه در دیروز

در همین لحظه که تو با منی،

و من با تو.

۰
۰
محمدرضا خوشاوی
محمدرضا خوشاوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید