۱.مارتین نیمولر، کشیش ضدنازی، شعر معروفی دارد که انگار مصداق روشنی از حضور آدمی در جهان هستی است.
اول سراغ کمونیستها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیستها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودیها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید
۲. دوستی میگفت برادرش اعتقادات مذهبی ندارد، اما وقتی والدینشان فوت کردند اعتقاد داشت قانون شرع، شرعی که او به آن اعتقاد نداشت، حکم کردهاست که دختر نصف پسر ارث میبرد
۳. یک ضربالمثل فارسی میگوید: دیگی که برای من نجوشد سر سگ در آن بجوشد، این ضربالمثل چندشآور همیشه حالم را بد کرده است، اما همین تلخی شرف دارد به حرفهای خوب و عملهای دور.
این روزها بیش از پیش فکر میکنم تا وقتی منافع فردیمان را فدای منافع جمعی نکنیم این در، در همه جا بر همین پاشنه میچرخد.