ذهنی شلوغ
ذهنی شلوغ
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

کلنجار با خودم

سلام و عرض ادب!

این پست نوعی دلنوشته . میشه گفت هدف اصلیم از اومدن به ویرگول اینجور دلنوشت ها بود . پارسال بور فکر کنم که این صفحه رو باز کردن و دلیل اسمم هم بیش فکری(همون اورثینک)هایی بود که میکردم و ذهنم شلوغ میشد!

میخوام اعترافاتی کنم که تو دلم مونده بود بگم . با وجود اینکه بعضی از دوستان و همکلاسی هام ویرگول من رو دارن ، اینجا خیلی حس امنیت بیشتری دارم که رک حرفم رو بزنم! چون به هر حال اکثریت نمیدونن که توی واقعیت شخصیتی مضحک تر و حتی به نسبت یه سری بچگانه تری دارم



اینو بگم اگر که تو پست های قبلم که سیاسی و اجتماعی بودن حرفی زدم که به مخالفام بر خورده و یا تند حرف زدم یا ... و کسی ناراحت شده ، عذر میخوام . جالبه بدونید خودم گاهی اوقات خجالت میکشم مطالبم رو بخونم بنابراین به دل نگیرید! خودم به این نتیجه رسیدم حقیقتا بزرگتر از دهنم حرف زدم . ولی چرا پاک نکردمشون؟ به همون دلیلی که خیلی ها عذر خواهی نمیکنن : جرعت رو نداشتم. و البته اگه اینکار رو میکردم کلا دو یه تا پست بیشتر باقی نمی‌موند

از خودم بگم! کاری که حس میکنم نکردم و الان فکر میکنم چقدر جذابه چیزایی که عموما نمیگم رو بگم. مثل اینکه کلاس نهمی بیش نیستم ? و خب از هشتم تا الان فروتن تر شدم . ولی نمیدونم اون موقع مغرور بودم یا الان کمبود اعتماد به نفس دارم! آدم عموما جرعت نمیکنه جلوی بقیه خودش رو کوچیک کنه ولی تو مجازی تفاوت من با اون یکی یه کلیکه .

ما مدرسه ی سمپادیم ولی فکر کنم دانش آموزا فرقی با مدارس دیگه ندارن . یه سری واقعا باهوشنا از جمله خودم(تو مجازی تعریف از خود هم مشکلی نداره چون منتظر نیستم طرف مقابل خوشش بیاد یا نه (به کسی برخورد ببخشید)) ولی خب به سریا هم نه علاقه دارن نه به خودشون بود درسی میخوندن. ولی به نظر من این می ارزه به اونی که به حرف معلم و فامیل و مامان باباش درس میخونه‌. یه بنده خدایی هست نمیدونم خودش اینطوره یا نه ولی حس میکنم مغروره . درسش خوبه ولی نسبت به اونایی که درسشون بده مغروره . اکثرا اونایی که درسشون ضعیفه به طبع تو کلاس یکم سر و صدا میکنن ، ولی حس میکنم این دیدی که به اونا داره بخاطر درسشونه .

خلاصه که قضاوتم میکنم! این صداقت با خودم ولی حس خوبی بهم میده. اگه اون بنده خدا پستم رو دید و به خودش گرفت ناراحت نشه ، چون به هر حال ازش خوشم میاد ، صرفا بعضی وقتا ازش فشار میخورم .

این دید رو دارم که از اکثریت بچه های کلاس عاقل تر و بالغ ترم . شاید از غروره(امیدوارم نباشه) شاید از اون قضاوته(بازم امیدوارم نباشه) شایدم همینه . منطقی که فکر میکنم و خودمو با هر کس مقایسه میکنم میبینم من عاقل ترم. باهاشون صحبت میکنم میبینم دیدشون به دنیا خیلی سطحیه . مال خودمم سطحیه ها ولی مال اونا بدتره! مثلا مد شده هوادار هیتلرن. طرف نمیدونه هیتلر چه سالی زندگی میکرده ها ولی دوستش داره. یا مثلا یه سریا رپ گوش کردن براشون کسر شانه . البته من معتقدم گوش دادن به تتلویی که ملتو فحش میده مسخره است و فن تتلو بودن مسخره است بنظرم ولی خب ذهنم عقیده ی اونا رو بد میدونا عقیده منو خوب .

بعد این پست شاید یه سریا از دوستی با من صرفه نظر کنن?چون بعضی دوستام نه تنها ویرگولم رو دارن ، مطلب هم مینویسن ، خوش قلم هم هستن! طبق این پست من آدم مضخرفی ام ، ولی خب من ویژگی های مثبتمو نمیگم چون ...نمیدونم چرا ولی همین که بدونید شر مطلق نیستم و لک های سفیدی هم در من وجود داره کافیه?

دم هر کی تا اینجا خوند کرد گرم چون فکر نمیکردم کسی اینا رو بخونه

یه عکس دلخواه که خودم گرفتم(باز هم تعریف از خود?) رو میزارم

منظره ای دل انگیز...

بارون هم دوست دارم
بارون هم دوست دارم




دلنوشتهغرورنمیدونم
دیدم تو ویرگول نوشته "جایی برای خوندن و نوشتن" . از هردوشون که بدم نمیاد . پس چرا که نه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید