ویرگول
ورودثبت نام
فرهاد امین لو
فرهاد امین لو
خواندن ۶ دقیقه·۳ ماه پیش

چارلز «سانی» لیستون

عداد کمی از قهرمانان به اندازه سانی لیستون الهام بخش دوگانگی، بی اعتمادی و تحقیر عمومی شده اند. وقایع اغلب خشونت آمیز زندگی که در زیر نورهای روشن رینگ بوکس و در کوچه های تاریک جنایات سازمان یافته سپری می شد، تصویر عمومی نگران کننده ای را ایجاد کرد که در مستند HBO، سانی لیستون: زندگی اسرارآمیز و مرگ یک قهرمان، به طرز شیوایانه ای ثبت شده است. این فیلم که اولین بار در سال 1995 منتشر شد، گذر دشوار او را از دوران کودکی فقیرانه در روستایی آرکانزاس به اوج قهرمانی بوکس می پردازد و با مرگ مرموز او در سال 1970 به پایان می رسد. سانی لیستون فیلمی غم انگیز است که پیچیدگی و ناامنی مردی را به تصویر می کشد که سوء تفاهم شده است. عموم مردم و شاید حتی توسط خودش

چارلز «سانی» لیستون که در یک خانواده بزرگ و فقیر کشاورز متولد شد، احتمالاً چهار سال قبل از تولد رسمی خود در سال 1932 به دنیا آمد و تلاش او برای ایجاد یک هویت واقعی در تمام زندگی با او باقی ماند. لیستون که اغلب در مدرسه به خاطر جثه‌اش مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت، و اغلب توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفت، احساس بی‌کفایتی خود را به بیرون هدایت کرد و از قدرت جسمانی تحمیلی‌اش برای اهداف جنایی استفاده کرد. او در نهایت به دلیل سرقت مسلحانه به زندان فرستاده شد و در آنجا توسط کشیش زندان تشویق شد تا بوکس را امتحان کند. لیستون به‌طور غیرمعمول قدرتمند، با دست‌های بزرگ و ضربه‌ای بی‌رحمانه مؤثر، به راحتی قهرمانی سنگین وزن زندان را به دست آورد و ابزاری را کشف کرد که از طریق آن می‌توانست تهاجم خود را هدایت کند و امرار معاش کند. با این حال، هنگامی که از زندان خارج شد، مشکلات او با قانون ادامه یافت و او سرانجام سنت لوئیس را به مقصد فیلادلفیا ترک کرد، خروجی که توسط نیروی پلیس سنت لوئیس تشویق شد.


حرفه لیستون تحت حمایت مافیا در فیلی اوج گرفت. به گفته لری مرچنت، سبک رعد و برق او به عنوان یک "نیروی کاملاً ترسناک و شکست ناپذیر طبیعت" شهرت پیدا کرد. این همان چیزی بود که باعث شد تا سنگین وزن های برتر - مانند فلوید پترسون، قهرمانی که توسط کاس دآماتو آموزش دیده بود، موافقت نکنند، اما ترسو بودن قهرمان فقط برای مدت طولانی ادامه داشت. لیستون تقریباً همه رقبای برتر را نابود کرد و پترسون را مجبور کرد که به او یک شوت عنوانی بدهد که در آن لیستون به راحتی مرد کوچکتر را کتک زد و او را در دور اول متوقف کرد. یک مسابقه مجدد نتیجه یکسانی را به همراه داشت.

حریف بعدی لیستون، کاسیوس کلی بود که در آن زمان یک پدیده جوان، گستاخ و شکست ناپذیر بود. رفتار ظالمانه کلی در طول مدار تبلیغاتی مبارزه، یک تاکتیک روانشناختی مؤثر بود. هنگامی که این دو در فوریه 1964 به مصاف یکدیگر رفتند، قهرمان برای ماشین جنگی که در مقابل او ایستاده بود آماده نبود. حتی استفاده عمدی از یک ماده کور کننده بر روی دستکش لیستون، که به طور موقت بینایی کلی را در دور پنجم مختل کرد، نتوانست هجوم را خاموش کند و قهرمان پس از دور ششم از مدفوع خود کنار رفت.


این فیلم ما را به یاد شباهت‌های بین لیستون و یکی از تحسین‌کنندگانش، مایک تایسون می‌اندازد: سبک‌های تهاجمی، تأکید بر ارعاب، زندگی شخصی پر سر و صدا. لیستون و تایسون همچنین قلدرانی بودند که در مواجهه با چالش‌های سخت شکست خوردند، همانطور که لیستون در برابر کلی و تایسون در برابر ایواندر هالیفیلد انجام داد. در حالی که هر دو از توانایی‌های فیزیکی بالایی برخوردار بودند، هر یک دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته بودند و به نظر می‌رسید که دائماً در تضاد با درون خود هستند. هر دوی آنها که به خود شک دارند، تنها تا جایی می‌توانستند از توانایی‌های خود استفاده کنند که شرایط برای برتری آنها فراهم باشد. وقتی ترسناک بودن دیگر کافی نبود، و وقتی ترس و اضطراب حریف را قبل از زنگ افتتاحیه ناتوان نمی کرد، دورنمای حضور در یک مبارزه رقابتی که ممکن بود نتیجه آن مشکوک بود برای هر یک بسیار دلهره آور بود، زیرا هیچ یک از اینها باطنی نبود. اعتماد به نفس لازم برای شکست دادن حریف شجاع و با استعداد است. در موارد چالش برانگیز، لیستون و تایسون هر دو به دنبال فرصت هایی برای از دست دادن بودند.

لیستون و محمد علی یک سال پس از اولین مبارزه خود دوباره با هم جنگیدند، اما نتیجه ناامید کننده تر بود. علی در راند اول با مشتی بی‌ضرر به لیستون حمله کرد (بازپخش‌ها نشان می‌دهد که دست راست علی را به هم متصل می‌کند، که می‌بایست این نظریه را که دعوا برگزار شده بود، از بین می‌برد) و به نظر می‌رسید که دوران حرفه‌ای قهرمان سابق به پایان رسیده است. اما او به مبارزه ادامه داد، و این کار را 15 بار دیگر قبل از آخرین مبارزه خود در سال 1970 انجام داد، یعنی پیروزی بر «راکی واقعی»، چاک وپنر. لیستون که شکست خورده و با همسرش جرالدین در لاس وگاس زندگی می کند، شایعه شده است که پس از آن دوباره درگیر دنیای اموات شده است. فیلم فقط حدس می‌زند که او چه کار می‌کرده است (ظن می‌رود که او در قرض دادن و احتمالاً خرید و فروش هروئین دست داشته است)، اما از نتیجه‌گیری کوتاهی می‌کند.


مرگ او در اواخر دسامبر 1970 نتیجه ای عجیب و غم انگیز برای یک زندگی آشفته بود. همسرش در فیلم تعریف می کند که چگونه از سفر برگشته و متوجه شده که بوی نامطبوعی خانه اش را پر کرده است. این سانی بود که روزها بی‌جان روی تختش دراز کشیده بود. به طور رسمی، مرگ او به دلایل طبیعی نسبت داده شد، حتی اگر سم شناسان آثاری از هروئین و کدئین را در سیستم او پیدا کردند. این فیلم بر احتمال بازی نادرست و اینکه لیستون ممکن است عمداً یک دوز کشنده هروئین داده شده باشد، تأکید می کند. گفته می‌شود که او در یک عملیات وام‌دهی مشارکت داشت، بنابراین باعث عصبانیت چندین گانگستر لاس‌وگاس شد، و قراردادی که توسط معتمد سابقش، اش رزنیک، که لیستون با او درگیری داشت، بر سر او گذاشته بود. صرف نظر از این، هیچ کس واقعاً علت یا انگیزه مرگ او را نمی داند. مانند بسیاری از زندگی لیستتون، تولد و درگذشت او به طرز وحشتناکی مبهم است.

سانی لیستون: زندگی و مرگ اسرارآمیز یک قهرمان یک فیلم خوب و یکنواخت برای هر کسی است که به دنبال یک نمای کلی از زندگی لیستون است. بزرگترین نقطه قوت آن تصویر ظریفی است که از موضوع خود می دهد، رفتاری که لیستون بدون شک در زندگی واقعی از آن بهره می برد. فیلم دودویی ساده خوب/بد را رد می‌کند، در حالی که دنیای خشونت‌آمیزی را که در جوانی در آن رشد می‌کرد و تا زمان مرگش به آن بازمی‌گشت نادیده نمی‌گیرد. فوندا کاکس شریک سابق مسابقه می‌گوید که وقتی هوشیار بود، «او یکی از خوب‌ترین آدم‌هایی بود که می‌خواستی ببینی» و فیلم شواهد زیادی ارائه می‌کند که ماهیت مهربان‌تر او را ثابت می‌کند. اخم‌های بی‌تفاوتی که بسیاری از مخالفان او را مرعوب می‌کرد، در شرایطی که او راحت بود، با لبخندی زیبا و دوست‌داشتنی جایگزین می‌شد. متأسفانه، به دلیل بی اعتمادی او به رسانه ها، ظاهرهای عمومی طرف خیرخواه او به ندرت انجام شد. سانی لیستون طرف‌های رقیب و در کنار هم بودند، و این تاسف‌آور است اما احتمالاً اجتناب‌ناپذیر است که طرف تاریک‌تر در نهایت پیروز شد. -الیوت مک کورمیک

سانی لیستونبوکسورزشزندگی نامهورزشی
مربی تیم عملیاتی ورزشی آتش نشانی استان قزوین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید