Zahra Sadat
Zahra Sadat
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

آس و پاس های پاریس و لندن، از تجربه تا داستان


آس و پاس های پاریس و لندن روایت خودنوشتی (اتوبیوگرافی) از جورج اورول است. او در این کتاب همچنان که بخشی از زندگی خود را شرح می دهد، تلاش می کند سیمای واقعی فقر، فلاکت و آوارگی را نیز به تصویر بکشد.


توصیف های او از پاریس و لندن و وضعیت کار و و زندگی در این دو شهر بزرگ، چنان دقیق و کامل است که می توان از لابلای سطور کتاب، صدای چرخ های ارابه شیرفروش را در نیمه های شب شنید، روی خاک اره های کف آشپزخانه کثیف و کوچک رستوران پا گذاشت، مزه نان بیاتی را که کمی مارگارین رویش مالیده شده چشید و تا خود صبح از سرمای هوا در نوانخانه به خود لرزید.


اورول در این کتاب صرفا به بیان تجربه مستقیم خودش نمی پردازد بلکه در مجموع ۳۸ فصل کتاب، فصولی را هم به تحلیل این معضل اجتماعی (فقر) و آثارش بر ساحت های مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان ها اختصاص داده است.

او با انتقاد از بی عدالتی های اجتماعی در هر دو جامعه فرانسه و انگلستان و شرایط اسف باری که منجر به بی خانمان شدن آدم ها می شود، تلاش می کند به چیستی فقر و جنبه های مختلف آن بپردازد.


در بخشی از کتاب آمده است:

«من در مدت دو هفته طوری به زندگی ظرفشویی عادت کرده بودم که انگار از بدو تولد با چنین حرفه ای به دنیا آمده بودم. همه روزها با یک برنامه تکراری شروع و تمام می شد. هر صبح در ساعت یک ربع مانده به شش به طور ناگهانی از خوابی بیدار شده؛ لباس هایم را که بسیار کثیف و عین نایلون شده بود، می پوشیدم و در حالی که صورتم را نشسته بودم، با عضله های کوفته به طرف بیرون می دویدم. هنوز هوا تاریک روشن بود و جز پنجره کافه های کارگرها، تمام پنجره های ساختمان تاریک بود. کارگرهای جوان، چه پسر و چه دختر با یک تکه شکلات و یک عدد نان به ایستگاههای مترو هجوم می آوردند. سرِ جا گرفتن در مترو همیشه درگیری و دعوا به پا می شد. بیشتر مسافرهای ایستاده همانطور که دماغ هایشان به هم می خورد و بوی تهوع آور شراب و سیر از دهانشان باعث می شد به سختی نفس بکشند و با پیچ و تاب تراموا، تاب می خوردند. من بعد از آنکه از تراموا پیاده شدم، به پله های پیچ در پیچ زیرزمین هتل می رسیدم و بعد از آن تا ساعت دو بعدازظهر نمی توانستم روز و نور آفتاب را ببینم.»


کتاب آس و پاس های پاریس و لندن بیش از آنکه یک رمان تمام عیار با طرح داستانی مشخص باشد نوعی گزارش نویسی اجتماعی است، چنان که خود اورول نیز در انتهای کتاب امیدوار است داستان او همچون دفتر خاطرات روزانه بتواند نظر خواننده را جلب کند.

بر خلاف توصیف موقعیت ها، بنیان شخصیت پردازی ها از انسجام خوبی برخوردار نیست و درواقع باید گفت اورول صرفا به سراغ «تیپ های مختلف اجتماعی» رفته نه «شخصیت پردازی» آدم های داستانش. همین مسئله باعث شده آدم ها و شخصیت ها ماندگاری کمتری در ذهن خواننده داشته باشند.

گذار از موقعیت ها و شخصیت های متعدد نیز نتوانسته کشش داستانی زیادی در خواننده ایجاد کند.

نویسنده هر جا به توصیف صحنه ها و شخصیت پردازی ها پرداخته موفق بوده و هر جا با درشت گویی و مستقیم گویی، سراغ توضیح چرایی ها رفته از خط داستان فاصله گرفته است.‌

آس و پاس های پاریس و لندن، شامل مجموعه ای از مهم ترین مفاهیم جامعه شناختی نظیر ارزش کار، ارزش سرمایه، قدرت نظام سرمایه داری در استثمار کارگران، تعارض های میان کارگر و کارفرما و از خود بیگانگی است.

اورول مدتی در پاریس به کار ظرفشویی در دخمه های گرم زیرزمین ها مشغول بود و بر همین اساس درک روشنی از زندگی یک کارگر ظرفشویی داشت. زندگی چنین کارگری با مشخصه هایی نظیر ساعت کار بسیار طولانی (۱۵ ساعت در روز)، دستمزدی تنها در حد رفع خوراک روزانه، نبود مرخصی و تعطیلی و عدم توانایی مالی برای ازدواج تعریف می شد.‌ ساعات کار طولانی و خستگی مفرط ناشی از آن ، فرصت هر گونه تفکر درباره وضعیت خود، اعتراض و اعتصاب را از کارگر می گرفت و به تدریج از او برده ای بی تفاوت، کم اراده و از خود بیگانه می ساخت.
در چنین شرایطی کارگران طبقه ضعیف جامعه، هرچه بیشتر کار می کنند خودشان به کالاهای ارزان تری تبدیل می شوند. آنها تا وقتی بیدار هستند نباید بیکار بمانند. کارشان مفید باشد یا نه، اهمیتی ندارد فقط باید کار کنند و در این صورت است که به توده هایی آسیب پذیر و بی خطر تبدیل می شوند.

در آخر باید گفت خواندن آس و پاس های پاریس و لندن بدون توجه به جنبه های اجتماعی آن کاری بیهوده است.‌ این کتاب فقط مقاله ای انتقادی نسبت به حکومت فرانسه و انگلستان نیست بلکه مشکلات و بحران های اجتماعی مردم آن روزگار را می توان به سایر حکومت ها و مردمانشان اشاعه داد. همین مسئله باعث شده تا با گذشت ۸۹ سال از نگارش این کتاب، همچنان برخی از دیدگاههای اورول مورد توجه باشد.‌

پایان

جورج اورولادبیات کلاسیکرمان اجتماعی
گه جور می‌شود خود آن بی‌مقدمه / گه با دو صد مقدمه ناجور می‌شود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست / گاهی تمام شهر گدای تو می‌شوند‌‌‌
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید