Zahra Sadat·۳ ماه پیشمیخواهم زنده بمانیامروز درست شش ماه است که سحر رفته. حساب روز و ساعتش را هم دارم. عصر یکی از روزهای دلگیر اردیبهشت بود که رفت.
Zahra Sadat·۴ ماه پیشجنگ و ما ادراک ما جنگ؟حالا دیگر باورم شده بود این مهمان ناخوانده و نحس، اسمش جنگ است! چه بخواهم چه نخواهم...
Zahra Sadatدرعقیق·۵ ماه پیشدیرآمده بودم و زود میخواستم برسمچیزی درونم میشکند. بغض است یا غرور؟ حسرت است یا خجالت؟
Zahra Sadat·۷ ماه پیشمعرفی بهترین رمانهای انقلاب ۳رمان تشریف به قلم علی اصغر عزتی پاک، کتابی با موضوع اتفاقات پیش از پیروزی انقلاب و با محوریت شهر همدان است. داستان تشریف از یکی از شب های س…
Zahra Sadat·۱۰ ماه پیشرها، فیلمی به غایت تلخ اما پرکشش و جذابیادداشتی بر فیلم «رها» به کارگردانی حسام فرهمند
Zahra Sadat·۱۰ ماه پیشیک شروع برفیعمه فکر میکند برای زیارت و پابوسی میروم مشهد. خبر ندارد کار دیگری دارم. باید بروم و کار را یکسره کنم.