اغلب افراد در مقطعی از زندگیشان، عضو تیم ورزشی و زیر نظر یک مربی بودهاند: شنا، یوگا و یا هر چیز دیگر.
با یک نگاه ورزشی، معمولا مربیگری و کوچینگ مفهوم قابل درکی است، اما در محیط کاری و تجاری و وقتی که سعی میکنیم بین مربیگری، مرشد بودن یا آموزش تفاوتی قائل شویم، ابهاماتی پیش میآید
پس در اینجا میکوشیم این تعاریف را تشریح کنیم و به مقایسه مفاهیم آموزش، منتورینگ و کوچینگ بپردازیم.
آموزش، یعنی یادگیری یک مهارت خاص. کمک به کارمندان در کسب مهارتهایی که برای انجام کارشان به انها نیاز دارند.
منتورینگ (مرشد بودن)، یعنی سطح بالایی از پشتیبانی و توصیه بر اساس تعقلی که از تجربه قبلی حاصل کردهایم.
کوچینگ (مربیگری)، یعنی توانایی موفقتر کردن سایر افراد، کمک به آنها در شناسایی و برداشتن موانع در حرفهشان، راهنمایی کردن آنها برای دستیابی به تمام پتانسیل خود و آمادهسازی آنها برای کسب موفقیت.
از برخی جهات، کوچینگ با آموزش و منتورینگ در قالب یک نقش میگنجند، اما با تمایلی استراتژیکتر. یک کوچ بهعنوان یک مرشد و یا معلم در کنار فرد یا سازمان قرار نمیگیرد بلکه روشها و قواعد خود را برای بهبود عملکردها دارد. روشهایی که او را تبدیل به یک هدایتکننده و تسهیلگر میکند و نه یک عامل مداخلهگر. در کوچینگ شما راهها را نشان میدهید اما هرگز دخالتی در انتخاب آنها نمیکنید. فرد یا سازمان تصمیم میگیرد برمبنای آموزشهایی که دیدهاست و یا امکاناتی که دارد و با کمک راهنماییهای بهموقع مربی و کوچ خود، بهترین گزینه را برای خویش برگزیند.
تفاوتهای مفاهیم آموزش، منتورینگ و کوچینگ را نادیده نگیرید. خوب است که مدیران بدانند کوچینگ با راهنمایی افراد در بهرهبرداری از همه ظرفیت و توانمندیشان، مسیر آنها را برای دستیابی به موفقیت هموار میکند. یک کوچینگ موفق میتواند منجر به رشد کارمندان و سازمانی شود که در آن مشغول به کار هستند.