همزاد کوالا ??
همزاد کوالا ??
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

به کافکای بی‌کرانه!

کافکای عزیز!

زندگی‌نامه‌تان را خواندم و شنیدم؛ از بزرگ شدن در جامعه‌ای مردسالار و استبدادی که رگه‌های خوش‌ذوقی و خلاقیتتان را کور کرد، کمابیش آگاهی دارم و همزادهایتان را در صدسال آینده به چشم دیده و پابه‌پای اشک‌هایشان نشسته‌ام.

نوشتن به بهانه‌ی یک روز بیشتر زنده ماندن را هم از سر گذرانده‌ام. رد شدن از مرز سخت "چرا بودن و ماندن" و وارد شدن به دنیای "میخواهم بمانم" را با کوله‌باری از اندوه و به خاک افتادن لمس کرده‌ام.

سفر دور و دراز بدون سوغاتی بود اما همانقدر که توانستم خودم را هم بیاورم، شاخ غول شکسته بودم. شما این ها را خوب می‌فهمید؛ همنشینی با کلمات برای اندکی بیشتر چنگ زدن به طناب پوسیده‌ی زندگی کاری نیست که از پس هرکسی بربیاید اما فکر میکنم مشکل شما هم مثل من شکایت از "اینگونه زندگی کردن" بود نه "زنده بودن"!

وگرنه باید به حضورتان عارض شوم که بشر، همین جنس آدمیزاد مدام دنبال کیمیایی‌ست که بیشتر زنده بماند و البته هیچکاری نکند. دنیا از آن زمان که شما زیسته و رفته‌اید، تغییر بزرگی به خود ندیده، لااقل آدم‌هایش که همان بازیگران خودفروش صدسال پیش اند.

استادان صبح به شب‌رسانی که لذت نمی برند، فقط زنده‌اند و تظاهر به خوشبختی از آن کارهایی است که در آن حاذق شده اند.


کافکای عزیزم، از تلاش آشفته‌تان در وصیت به دوستتان شنیده‌ام که التماسش کرده‌ بودید نوشته های گرانقدرتان را بسوزاند اما او چشمی انداخته و دیده حیف است صدای این سازهای از دل برآمده به هیچکس نرسد، هرچند که هنوز هم خیلی ها من جمله خودم، سعادت آشنایی با نوشته های شورانگیز شما را نداشته و خبر از وجود عزیز عالمی چون شما ندارد.


اما از نبود خودسانسوری در نوشته‌هایتان که به مراتب آنها را خواندنی تر و غنی تر میکند، شگفت زده شدم.

این نشان می دهد که میل به آدمیزاد برای نبودن به عنوان لامپ پذیرایی از ابدالدهر باقی بوده و باقی خواهد ماند و یکی از علل رشد نکردن آدمی در پرتوی توجه بیش از حد و گذاشته شدن در ویترین، همین زیر ذره بین گذاشته شدن است که قدرت تنهایی و روبه‌رو شدن با خویش خویشتن را از آدمی میگیرد و باعث می شود کمتر به ملاقات خودش برود.


برگ های بیشتری از زندگی‌نامه و البته داستان های خواندنی‌ات مانده تا به چشم بکشم.


منتظرم بمان استاد تا آن روز که دوباره برایت نامه‌ای بنویسم!


ارادتمند شما؛

همزاد کوالا!

فرانتس‌کافکانوشتنکتابنامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید