وقتی از انیمه صحبت میکنیم، ناخودآگاه یاد صورتهایی از قدرت میافتیم. این قدرتها سرآغاز یکسانی ندارند. در انیمهای، قدرت اشخاص پس از سختیهای بسیاری که متحمل میشود به دست میآید و در انیمهای دیگر، قدرت در طبیعت همه انسانها نهادینه شده است. در نوشتار زیر ، مفهوم قدرت در سه انیمه شیطانکش، وانپیس و مدرسه قهرمانانه من، بررسی میشود.
۱. انیمه شیطانکش: موضوع انیمه درباره قیام انسانها علیه شیاطین است. شیاطینی که به وسیله شمشیرهایی متمایز، کشته میشوند. در این سریال شخصیتی به نام زنیتسو وجود دارد. زنیتسو پسری احساسی است و با کوچکترین ضربه عاطفی به گریه میافتد. با این وجود، او جزء دانش آموزهای شیطانکش و شخصیتی بسیار قدرتمند محسوب میشود. قدرتِ زنیتسو در این انیمه به شکلی متفاوت تر از قدرت در انیمههای دیگر به تصویر کشیده شده است. شاید بتوان گفت که قدرت زنیتسو همان عواطف اوست. او، تنها وقتی دست به حمله میزند که محرکی اساسی، احساسات او را برانگیزد و در این هنگام، لحظهای میخوابد، در خلسه میرود و سپس در جایی بین خواب و بیداری و در کسری از ثانیه به هدف مورد نظر خود حمله میکند. در این انیمه، قدرت، آن نیرویی نیست که معنایش برای همگان روشن باشد. پس عامل تجمع قدرت در زینتسو کجاست؟ زنیتسو همان تمرینهایی را انجام داده است که همه برای کسب قدرت انجام میدهند اما چیزی که این شخصیت را از سایر همرزمانش متفاوت میکند، قدرت شنوایی او است؛ قدرتی که به کنترل نَفَس، سرعت و دقت او کمک شایانی کرده است.
پس میتوان ادعا نمود که قدرت در این انیمه، اکتسابی است و هر شخصیت در به کارگیری و تقویت قدرت، ویژگی های خاص خود را دارد.
۲. وانپیس : وانپیس از مهمترین انیمههایی است که در بیست و پنج سال گذشته تولید شده است. این سریال طولانی درباره دزدان دریایی است که هر کدام دنبال رسیدن به گنجی هستند و اسم سریال از نام این دزدان گرفته شده است. در این میان، کاروان مانکی /دیلوفی، متفاوت ترین گروه دزد دریایی را تشکیل داده است. کاروان مانکی دیلوفی در بدو شکلگیری قدرت چندانی نداشت. کاروانی که به جز کلاه حصیری (لقب مانکی دیلوفی) تنها یک عضو دیگر دارد، عضوی که کاملا اتفاقی همراه کل حصیری شده است. با این حال، به مرور این گروه تکمیل میشود. گویی افراد جدید مجبور به عضویت در این گروه شدهاند. در این انیمه قدرتهای مختلفی وجود دارد که خاستگاه طبیعی و غیر اکتسابی دارند. در ادبیات کلاسیک مفهوم «یل» در جایی به کار میرود که طبیعت با خدا مبارزه میکند. مفهومی که با ادعای ادیان در تناقض است. گنوسیسم مسیحی برای توجیه این مفهوم، دلیل خلقت انسان توسط خدای واحد را خدمت به این خدا معرفی میکند. پس «از» در این قدرت خدای واحدی است که نیاز به محافظت دارد و «به» آن، دشمنی است که در مقابل این خدا ایستاده. در این انیمه افرادی هستند که ارتش قدرتمندی را تشکیل دادند و لوفی، با آن قیافه کودکانهای که دارد، نیز در کنار زورو، که اولین دوست اوست، در این ارتش حضور دارند.
در نهایت، طبیعت با خلق میوههای شیطانی بر ضد خودش عمل میکند. میوههای شیطانی منابع قدرتی هستند که در نقاطی نامشخص به صورت نامنظم و مخفیانه پنهان شدهاند. اما در این سریال، قدرت لوفی به خاطر داشتن مهارت یا زور بسیار زیاد به وجود نیامده است. انگار ما متوجه نوعی دیگر از قدرت هستیم، قدرتی که تنها به همین مانگا اختصاص دارد. قدرتی که نیروی همبستگی همین گروهی است که هرکدام تنها جایی که دارند و تنها آدمهایی که میشناسند همین کشتی کوچک و افراد آن هستند. پس قدرت لوفی دو ویژگی دارد: ویژگی اول همان ابرنیرو است که خودش آن را کشف کرده است.
ویژگی دوم او این است که، قدرت واقعی او رفاقتی و در طول زمان به دست آمده است.
۳. مدرسه قهرمانانه من: در جهانی که همه افراد مجهز به انواع قدرتها هستند، فردی متولد میشود که عاری از از قدرت خاصی است و از قضا بیشتر از همه نیز داعیه مبارزه با نیروهای پلید را دارد. در روزی از روزها وقتی این کودک در پی نجات کسی برمیآید، یکی از نیرومندترین انسانهای عصر متوجه او میشود و در همین لحظه، وارث بعدی قدرتش را انتخاب میکند. منشأ قدرت به صورت تصادفی به این قهرمان منتقل میشود. به جای اینکه او نیروی خود را به دست آورد، به ناگهان، نیرو او را پیدا میکند. البته کار در این نقطه تمام نمیشود و ما شاهد تقویت این نیرو هستیم. ارتباط قدرت و بروز آن با ظرفیت فرد پذیرنده، چیزی است که در انیمههای متعددی شاهد آن بودهایم، اما این مهم در این انیمه به خوبی به تصویر کشیده شده است.