«چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی، یه چراغ روشن نمیکنی؟...»
وقتی همه چیز عوض میشود، عوضی ها با ارزش میشوند، مفاهیم خوب مسخره شده و چیزهای بد، باکلاس میشوند. درست مثل امید، مثل انگیزه و آرزو، مثل حرکت رو به جلو، مثل خوشبینی!
وقتی همه چیز عوض شود، اگر انگیزه و امید داشته باشی مسخره ات میکنند، و اگر فاز افسردگی و یاس برداری و بگویی هیچ چیزی درست نمیشود، مورد تحسین واقع خواهی شد.
این، دقیقا داستان آلن است، پسری که در خانواده ای بزرگ شده که صاحب یک مغازهی فروش لوازم خودکشی از قبیل قرص های خودکشی، طناب دار و... است، خانواده ای که هر کس که بخواهد بمیرد به آن ها مراجعه میکند، اما در آشفته بازار این خانواده، آلن فرق دارد. آلن متفاوت می اندیشد، و این سرآغاز تعارض او با خانواده اش است...
متفاوت بودن در دنیای امروز معمولا اگزیستانسیالیستی روایت میشود، یعنی آدم های متفاوت در ادبیات امروز، کسانی هستند که سیاه تر و تاریک تر و پوچ گرا تر هستند، کسانی هستند که از دیگران فاصله میگیرند، رسالت پنداری های پیشین را کنار گذاشته و به دور از مردمان کنج عزلت پیشه میکنند. اما در رمان مغازه خودکشی، شخصیت اصلی داستان نه بخاطر اگزیستانسیالیست بودنش، بلکه به خاطر نفی گزاره های اگزیستانسیالیستی است که متفاوت به نظر میآید و همین موضوع، وجه تمایز جالب این کتاب با سایر کتاب های ژانر روانشناسی تاریک میباشد.
داستان آلن داستان عجیبی است، از جهاتی تشابه با شرایط دنیای امروز و جامعه ما هم دارد، شرایطی که در آن امید و انگیزه، حماقت تعریف میشود، شرایطی که همه فاز غم و افسردگی و یاس و حرمان به خود گرفته اند و هر کس خلاف این باشد، بی خبر و ساده تلقی میشود.
نکته قابل تقدیر این کتاب، عبور از کلیشه هاست، ایده جدید و بکر نویسنده برای این کتاب قابل تقدیر است، معمولا رمان ها و داستان ها، حول موضوعات مشخص و تکراری و قدیمی شکل میگیرند، کمتر پیش می آید که نویسنده پا فراتر بگذارد و موضوعی جدید مطرح کند، جدای از موفقیت در ارائه محتوا، جسارت نویسنده در مطرح کردن یک موضوع جدید قابل ستایش است.
این کتاب در کنار نقاط قوتی که دارد، ضعف هایی هم داراست که از نگاه اهل فن پوشیده نمیماند، یکی از این ضعف ها، بیان صریح تمام جلوه های داستانی است، خواننده نیاز ندارد چیزی را کشف کند، همه چیز به صراحت در داستان بیان شده است. زبان داستان به شدت ساده است و پیچیدگی آن بیش از آن که حول محتوای داستان باشد، حول روایت آن شکل گرفته است. پایان بندی ناگهانی داستان هم از مواردی است که برخی به آن خرده گرفته اند، و البته برخی دیگر از آن تعریف و تمجید کرده اند و به مذاقشان خوش آمده است. کتاب مغازه خودکشی از آن دست کتاب هاست که اسم تکان دهنده ای دارند و آوازه خاصی پیدا کرده اند، طرفداران پر و پا قرص خودشان را دارند و منتقدین زیادی را هم به خودشان جذب میکنند، ولی فی المجموع، ترکیب یک رمانِ "انتزاعی" با سبک "سیاه" ایده بسیار خلاقانه ای بود که ژان تولی انجام داد و قطعا همین برای موفقیت او کافی است. این کتاب را از دست ندهید!