ویرگول
ورودثبت نام
Narges Toloei
Narges Toloeiزندگی اونقدرا خوب نیست اما ارزش جنگیدن داره
Narges Toloei
Narges Toloei
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

احساسی که نمیخواستم تجربه اش کنم

حسین وحدانی در کتاب دال دوست داشتن میگفت:

تجربه سوگ، یک لایه نامرئی – اما محسوس و واقعی – به روی همه چیز دنیای آدم می‌کشد. مثل یک لاک بی‌رنگ، مثل ورنی روی جلد، مثل ورق‌های بین صفحات مصحف شریف، مثل سلفون روی غذا، مثل شیشه شفاف تمام قدی در فرودگاه، که بین ما و مسافرمان کشیده شده است. مثل چیزی که نیست اما هست. ما می‌دانیم که هست؛ و این ما را همیشه اندکی غمگین می‌کند.

دروغ چرا چندوقتی هست که احساسی مشابه پاراگراف بالا دارم و در انکار کردن و نادیده گرفتنش دیگه دارم مهارت پیدا میکنم. اما امشب که یاد این توصیف آقای وحدانی از سوگ افتادم با خودم گفتم چقدر غیر ممکنه که این حال من سوگ باشه، من حتی تجربه ای نزدیک بهش رو هم نداشتم. سنگینیه کلمه سوگ و تاریک بودنش همیشه برای من عجیب باعث دلهره و ترس میشده، پس فکر میکردم این کلمه حتما از من فرسنگ ها فاصله داره.

اما اونطوری نبود که فکر میکردم...

سوگ، این احساس طاقت فرسایی که اجازه نمیده هیچوقت شادی عمیق و واقعی رو تجربه کنی احتمالا از رگ گردن هم به ما نزدیک تره و با اتفاقات ساده ای برای خودش تو زندگیامون جا باز میکنه!

بهتره برای درک این چیزی که ادعا کردم سوالم و جوابی که براش پیدا کردم رو بنویسم:

آیا هر نوع از دست دادنی باعث تجربه سوگ در انسان می شود؟

بر اساس منابع معتبر روانشناسی، هر نوع از دست دادن که برای فرد اهمیت داشته باشد می‌تواند منجر به تجربه سوگ شود، اما شدت و ماهیت این تجربه بسته به نوع فقدان، میزان اهمیت آن برای فرد، و ویژگی‌های شخصیتی و حمایتی فرد متفاوت است.

تعریف و دامنه سوگ

سوگ واکنش طبیعی انسان به از دست دادن چیزی یا کسی است که برای او اهمیت دارد. این از دست دادن می‌تواند شامل مرگ عزیزان، جدایی، طلاق، از دست دادن شغل، سلامتی یا حتی آرزوها و اهداف مهم زندگی باشد. بنابراین، سوگ صرفاً محدود به مرگ عزیزان نیست و هر فقدان معناداری می‌تواند این واکنش را در انسان برانگیزد.

انواع فقدان و تجربه سوگ

  • مرگ عزیزان: شایع‌ترین و عمیق‌ترین نوع سوگ معمولاً پس از مرگ افراد نزدیک تجربه می‌شود.
  • جدایی یا طلاق: جدایی از عزیزان یا پایان یک رابطه مهم نیز می‌تواند منجر به سوگ شود.
  • از دست دادن شغل یا موقعیت اجتماعی: این نوع فقدان نیز ممکن است احساسات مشابهی با سوگ ایجاد کند، به‌ویژه اگر شغل یا موقعیت بخشی از هویت فرد بوده باشد.
  • از دست دادن سلامتی یا توانایی جسمی: بیماری یا معلولیت ناگهانی می‌تواند واکنش سوگ را به دنبال داشته باشد.
  • از دست دادن آرزوها، اهداف یا امیدها: حتی شکست در تحقق اهداف مهم زندگی یا تغییرات ناگهانی در مسیر زندگی می‌تواند سوگ‌آور باشد.

حقیقتا برای من کلمه سوگ بیشتر با مرگ مترادف بود. حالا متوجه شدم که با هر از دست دادنی آدم ها به چه موجودات آسیب پذیر و شکننده ای تبدیل میشن. از خودم مدام می پرسیدم و توجیهی نداشتن هیچکدوم از اون احساسات بی سروته و مبهمی که شب ها میومدن سراغم و شادی هایی که ته همشون لبخند روی صورتم شروع میکرد به کمرنگ و محو شدن. احساس گناه بود؟ یا شاید ترکیبی از شرم و دلتنگی. اما حالا و از امشب این احساس دیگه اسم داره و رسمیت پیدا کرده. حالا میتونم به خودم بگم که عیبی نداره نرگس تو سوگواری!




در کتاب «دال دوست داشتن» حسین وحدانی، غم و فقدان همچون پوششی شفاف اما همیشگی بر زندگی انسان تصویر شده است. نویسنده سوگ را به «ورنی» یا لایه‌ای بی‌رنگ تشبیه می‌کند که پس از هر فقدان، نامرئی اما واقعی، روی همه چیز کشیده می‌شود. این لایه مانند لاک بی‌رنگ، ورق‌های نازک میان صفحات قرآن، یا شیشه‌ای شفاف در فرودگاه است؛ چیزی که حضورش به چشم نمی‌آید اما همواره وجود دارد و لمس می‌شود.

این تصویر نشان می‌دهد که غم و فقدان، حتی اگر با گذر زمان کمرنگ‌تر شوند، هیچ‌گاه به طور کامل از زندگی انسان حذف نمی‌شوند. آن‌ها به صورت لایه‌ای ناپیدا اما محسوس، همیشه با انسان باقی می‌مانند و حتی در لحظات شادی، حضور خود را یادآوری می‌کنند. این نگاه، سوگ را بخشی جدایی‌ناپذیر و همیشگی از تجربه انسانی می‌داند که با وجود نامرئی بودن، تأثیر عمیقی بر احساسات و نگاه فرد به زندگی دارد.

مسیر زندگیتجربهغمسوگ
۳
۴
Narges Toloei
Narges Toloei
زندگی اونقدرا خوب نیست اما ارزش جنگیدن داره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید