اینکه هیچ توقعی نداشته باشید بدین معنی است که دارید در لحظه زندگی میکنید.
نه نگران آیندهاید و نه سعی میکنید گذشته را فراموش کنید، بلکه به سادگی هر موقعیتی را که برایتان پیش میآید با آغوش باز میپذیرید.
اینکه همه چیز را بپذیرید به این معنی نیست که آنها را قبول دارید یا هیچ مشکلی با آنها ندارید، بلکه بدین معنی است که همه چیز را از آن خود میکنید و مسئولیت آنها را بر عهده میگیرید.
فراموش نکنید که با داشتن مالکیت و بر عهده گرفتن مسئولیت هر چیزی همیشه میتوانید تغییرش دهید.
گاهی اوقات تنها راه موثر حل مشکلاتتان این است که مالکیتشان را در دست بگیرید و آنها را از آن خود کنید.
"سلامت روان" را می توان در دو عبارت خلاصه کرد:
۱- واقعیتپذیری
۲-مسئولیتپذیری
پذیرش واقعیت به این معنا است که فرد توانمندی و قدرت پذیرشِ پیامدهای منطقی و طبیعی رفتارِ خود را داشته باشد. این پیامدها بخشی از دنیای واقعی است و هنگامی که ما پیامدهای رفتار و تصمیماتمان را نمیپذیریم، در واقع واقعیت را انکار میکنیم.
مسئولیتپذیری، یعنی فرد مسئولیت ارضای نیازهای شخصیش را به عهده میگیرد، و در راستای این هدف به نیازهای دیگران تعدی نمیکند و یا اینکه نیازهایش را به هزینه دیگران رفع نمیکند.
هیچ کس نمیتواند معنای زندگی را برای دیگری بیابد، هرکس باید معنای زندگیِ خود را خود پیدا کند و مسئولیت آن را نیز پذیرا باشد. اگر موفق شود، با وجود همه تحقیرها به زندگی خویش ادامه میدهد. کسی که چرایی برای زندگی کردن بیابد با هر چگونهای خواهد ساخت.
من با کسانی که به تقدیر معتقد هستند همنظر نیستم. آنها آهوناله سر میدهند و مسئولیت همه چیز را از شانههای خود بر میدارند و منتظر ترحم دیگران میمانند. من معتقد هستم آدم خودش مسیر زندگیاش را تعیین میکند. من خودم مسیر زندگیام را تعیین کردهام و همین است که به آن ارزش میبخشد. و مسئولیت همهچیز را هم بر عهده میگیرم.
?برای خودت زندگی کن، برقص،
بگو، بخند،هر طور که دلت میخواد..
یادت باشه هیچ کس و هیچ چیزی در این دنیا ارزش این رو نداره که ما بخواهیم از خودمان بگذریم!
ما فقط تو این دنیا مسئولیت اینو داریم که حالِ خودمونو خوب کنیم و آرامش داشته باشیم.
سرنوشت «کارما» این نیست که ما همیشه دستخوش رخدادهایی هستیم که روی آنها هیچ کنترل و تاثیری نمیتوانیم داشته باشیم بلکه باید بدانیم ما در مقابل «کارما» مسئولیت هم داریم. قانون علت و معلول همیشه حاکم و اجتناب ناپذیر است.
"در نهایت ما خودمان سازنده سرنوشت خود هستیم".
مقصر دانستن دیگران
همیشه خیلی آسان است.
میتوانی تمام عمرت را
به مقصر دانستن دنیا بگذرانی،
اما بِدان مسئولیت تمام موفقیتها
یا شکستهایت فقط با خودت است.
«شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکهتکههایی از یک کُلِ منسجم است. پیدا کردنی که به اندازهی یک عمر طول میکشد.»
اگر زندگی را اینگونه ببینیم، هر فرد، هر رخداد و هر رابطهای میتواند بخشی از ما را به خودمان بشناساند. از این منظر زندگی کردن متفاوت است. چون ما را با آغوش باز به سمت پذیرش خود و احساساتمان میبرد. مسئولیت ما را در قبال احساسات، تجربیات و در یک کلام، زندگی را به ما نشان میدهد. و آن زمان که مسئولیت زندگی خودمان را به عهده بگیریم و از نقش قربانی بیرون بیاییم، میتوانیم زندگی را آنگونه که دوست داریم زندگی کنیم.
اگر متوجه ذهن و مسئولیت خود نباشیم، در واقع زندگی خود را از دست دادهایم و اگر این کار توسط تعدادی از انسانها انجام شود، در واقع جهان را از دست دادهایم. و این دقیقا آن چیزی است که در طول تاریخ شناخته شده بشر به وقوع پیوسته است.
منابع و مأخذ:
1- خودت_را_تباه_نکن، گری_جان_بیشاپ
2- تئوری انتخاب، ویلیام_گلاسر
3- انسان در جستجوی معنا، ویکتور_فرانکل
4- به هوای دزدیدن اسب ها، پر_پترسون
5- سفر روح، مایکل_نیوتن
6- کتاب: الف، پائولو_كوئلیو
7- تکههایی از یک کل منسجم، پونه_مقیمی
8- بزرگترین راز، دیوید_آیک
9- جلالالدین مولوی (مولانا)
10- ***خودم*** ندا زرندی