باسلام امروز آمدم قصه کمیل احمدی نژاد رو براتون بگم پس پس با من همراه باشید. کمیل احمدی نژاد درسال 1376.6.3دربندر امام خمینی به دنیا آمد و در سن 18سالگی ازدواج کرد و دارای دو دختر شد و پس از چندسال در خرمشهر زندگی کرد و در آنجا حسینیه افتتاح کرد و در عراق خادم امام حسین بود ولی چون از خونه فاصله زیادی داشت تصمیم براین گرفته شد که بیاد وخادم امام رضا بشه چون آخر ماه بود پول زیادی نداشت که به مشهد بره تصمیم گرفت که اسنپ کار کنه یک شب دیروقت بود همسرش به او زنگ زد او گفت من دارم از اهواز مییایم ولی چند مسافری رو میخوام به عبدل خان ببرم مکالمه تمام شد ولی باز دیر کرد باز همسرش به او زنگ زد او گفت آلو وتماس تلفنی قطع شد و هرچه به او زنگ زدند جواب نداد پس از3روز نیری انتظامی آن را پیدا نکرد روز چهارم ماشین او را پیدا کردند ولی خودش را پیدا نکردن تلفن همراه او در ماشین بود روز پنجم یک نفر به تلفن همراه او زنگ زد و گفت پسرتان در فلان جا هست وقطع کرد و هرچه به زنگ زدن خاموش بود در همان زمان پدرش دوتا از عموهایش به فلان جا رفتند و کمیل را در چاله ای پر از آب پیدا کردن و هنوز که هنوزه آن قاتلین پیدا نشدند