شاید همه تجربه کرده باشیم که خیلی از مسیر هایی که برای توسعه محصول در نظر داشتیم ، انجامش دادیم و خیلی خیلی از انجام (Done) شدنشون خوشحال شدیم
ولی ..
ولی...
ولی الان که فک میکنیم هیچ آورده بیزینسی (Business results) برامون نداشته !
اما مشکل کجاست؟
دو تا حقیقت تلخ برای این موضوع وجود داره ؛
بریم سراغ اولی؟
اولین حقیقت تلخ اینه که خب نصف ایده ها و ابزار هایی که ما برای محصول داشتیم اصلا کار نمیکرده !!
ولی دلیل این کار نکردن چی بوده !؟
دومین حقیقت تلخ اینه که شاید هیج کدوم از مشکلات بالا هم نبوده ولی اصلا محصول خواسته بیزینسی مدیریت (Stakeholder) رو برآورده نکرده !! (No Business results)
تو این مواقع اکثرا میرن یقه مدیریت (Stakeholder) رو میگیرن که دیدی تقصیر تو بوده !! نه آقا شایدم ما نتوستیم محصول با ارزشی رو در راستای تحقق انتظارات مدیریت (Stakeholder) به وجود بیاریم !
تجربه شخصی من میگه خیلی شرکت ها و استارت آپ ها فقط و فقط محوریت فنی دارند و تبدیل شدن به کارخونه تولید محصول که هیچ کدوم از فیلتر های بالا رو رد نکردن ! ما برای حل یک مشکل به یک راه حل درست و موثر برسیم؛ مشورت کنیم و راه حل ها رو از فیلتر های مختلف رد کنیم تا بتونیم به یک محصول موثر برسیم . حواستون باشه که نباید فقط حواسمون شش دانگ به ضرب الاجل ها باشه چون این اولین و آخرین خیانت ما به محصولمون میتونه باشه .
پس حواسمون به دوستی بین محصول و کاربر باشه !