حامد شیخ‌پور
حامد شیخ‌پور
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

یعنی چه..؟

السَّلامُ عَلَیكَ يَا أَبَاعَبدِالله...

ناگهان طرح نو انداخته‌ای یعنی چه؟
قُبّه بر نُه فلک افراخته‌ای یعنی چه؟
کعبه در کرب‌وبلا ساخته‌ای یعنی چه؟
خون‌بهای همه پرداخته‌ای یعنی چه؟
روزمان با غم خود ساخته‌ای یعنی چه؟
«ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟»

نقل کرده‌است أبی‌مِخنف از ابن‌شبیب:
که سرت بر سَرِ نی، شد سر بازار، خطیب
راهب دِیر هم از فیضِ سرت بُرد نصیب
نیزه‌دارت زد هر لحظه به گوش تو نهیب
شانه زد باد، سر زلف تو را با دَم سیب
«زلف در دست صبا، گوش‌به فرمانِ رقیب
اینچنین با همه درساخته‌ای یعنی چه؟»

زینتِ دوشِ نبی! خاکِ بیابان شده‌ای
عرش‌پیمایی و منکوبِ ستوران شده‌ای
همنشین با شن و با خار مغیلان شده‌ای
مبتلای سگ و کفتار بیابان شده‌ای
همسفر با سپه فرقه‌ی شیطان شده‌ای
«شاهِ خوبانی و منظورِ گدایان شده‌ای
قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟»

گفت وقتِ گذر از کرب‌وبلا بادِ خزان:
«که شهیدان که‌اند این همه خونین‌کفنان؟»
«شرح این قصه، مگر شمع برآرد به زبان»:
وسط طشت که با چوب زدت بر دندان
بر سرِ نیزه‌ی باریک، چو خواندی قرآن
«سخنت سِرّ دهان گفت و کمر، سِرّ میان
وز میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه؟»

حضرت آدم و نسلش همه تا آلِ رسول
از نبیّ و ولی و حضرت زهرای بتول
از کلیمیّ و مسیحیّ و غنیّ و بی‌پول
از خُلِ بی‌سر و پا تا به فقیهان و فحول
اِنس و جنّ و مَلَک و عالِم و عامیّ و جَهول
«هر کس از مُهره‌ی مِهرِ تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه؟»

در قمار ازلی، سخت شکستم دادی
می، از احسان قدیمیّ الستم دادی
تا که دیدی ز غم عشق تو مستم، دادی
تا به پای غم تو بست نشستم، دادی
نه که خود روز ازل، نیست و هستم دادی؟
«نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی؟
بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه؟»

گفتمش وقت وصال: ای گلِ خونین‌رخسار!
«عجب از لطف تو ای گل که نشستی با خار»
گفت: جز یار، چه کار است تو را با اغیار؟
اگر از من نپذیرفتی و کردی انکار،
بشنو این بیت، از آن شاعر شیرین‌گفتار:
«حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه؟»

حامد شیخ‌پور

*مصراع‌هایی که در گیومه است، متعلق به حافظ شیرازی است.


#مسمط_تضمینی

غم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید