🌱🌱🌱
🌱🌱🌱
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

اگر قره قاج نبود

https://www.instagram.com/reel/C_xa6J2oKQ6/?igsh=MTI2amR6M3BvMjVwYg==ن کتاب گوشه ای از خاطرات محمد بهمن بیگی بود، از خاطرات ایل، زندگی کوچ نشینی و رسم و رسومات ایل.... خاطراتی که آمیخته به طنز و غصه از اسارت توسط پهلوی... جوانی که به زبان ترکی، فارسی و آلمانی مسلط بود. آب و هوای توصیفی از کوه و دره های ایل، باعث حسرتم میشد. وقتی میبینم همون مکان ها الان خشک و از بی آبی بیداد میکنه... قشنگی این کتاب، جوان‌ پشتکار و موفقی هست، کسی که باعث شد معلم عشایری به وجود بیاد و عشایرها از داشتن معلم و آموزش بهرمند بشن. محمد بهمن بیگی، جوانی وطن پرست با رویاهاییبزرگ بود. زندگی سخت و گاه دلچسب داشت. تا وقتی که در ایل بودند و به اسارت پهلوی ها در نیامده بودند، احترام و عزت خودشون توی ایل با سفره های رنگین داشتن، اما طی ماجرایی زن ها و بچه ها به اسارت درآمدند و مردها توی شکنجه ها به سر می بردند.زمانیممب
https://www.instagram.com/reel/C_xa6J2oKQ6/?igsh=MTI2amR6M3BvMjVwYg==ن کتاب گوشه ای از خاطرات محمد بهمن بیگی بود، از خاطرات ایل، زندگی کوچ نشینی و رسم و رسومات ایل.... خاطراتی که آمیخته به طنز و غصه از اسارت توسط پهلوی... جوانی که به زبان ترکی، فارسی و آلمانی مسلط بود. آب و هوای توصیفی از کوه و دره های ایل، باعث حسرتم میشد. وقتی میبینم همون مکان ها الان خشک و از بی آبی بیداد میکنه... قشنگی این کتاب، جوان‌ پشتکار و موفقی هست، کسی که باعث شد معلم عشایری به وجود بیاد و عشایرها از داشتن معلم و آموزش بهرمند بشن. محمد بهمن بیگی، جوانی وطن پرست با رویاهاییبزرگ بود. زندگی سخت و گاه دلچسب داشت. تا وقتی که در ایل بودند و به اسارت پهلوی ها در نیامده بودند، احترام و عزت خودشون توی ایل با سفره های رنگین داشتن، اما طی ماجرایی زن ها و بچه ها به اسارت درآمدند و مردها توی شکنجه ها به سر می بردند.زمانیممب


این کتاب گوشه ای از خاطرات محمد بهمن بیگی بود، از خاطرات ایل، زندگی کوچ نشینی و رسم و رسومات ایل....

خاطراتی که آمیخته به طنز و غصه از اسارت توسط پهلوی...

جوانی که به زبان ترکی، فارسی و آلمانی مسلط بود.

آب و هوای توصیفی از کوه و دره های ایل، باعث حسرتم میشد. وقتی میبینم همون مکان ها الان خشک و از بی آبی بیداد میکنه...

قشنگی این کتاب، جوان‌ پشتکار و موفقی هست، کسی که باعث شد معلم عشایری به وجود بیاد و عشایرها از داشتن معلم و آموزش بهرمند بشن.

محمد بهمن بیگی، جوانی وطن پرست با رویاهایی

بزرگ بود. زندگی سخت و گاه دلچسب داشت. تا وقتی که در ایل بودند و به اسارت پهلوی ها در نیامده بودند، احترام و عزت خودشون توی ایل با سفره های رنگین داشتن، اما طی ماجرایی زن ها و بچه ها به اسارت درآمدند و مردها توی شکنجه ها به سر می بردند.

زمانی که از اسارت آزاد شدند، حق مهاجرت به شیراز نداشتن و توی محله ای فقیر نشین زندگی می کردند.

کتابی خوب با مضمون هایی پر فراز و نشیب...


جمعه ۶ ام مهرماه سال 1403

حوالی ساعت ١١:٣٠

الهی شکر🌱


بهمن بیگیمحمد بهمنزندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید