عرض ادب و احترام،سلام به دوستان،خانواده،عزیزان همکار،همه داداشای گل،خواهرای عزیز،دست اندرکاران ویرگول،گنده لاتای محله،لوتی های بامرام روزگار،بَربَچِ بالامحله و پایین محله.
یه وقتایی گندگویی و گنده لاتی به یکی میاد
یه وقتایی هم اَداشو درمیارن
یه وقتایی دل خوشیم به یک کلمه،حرف
یه وقتایی هم فقط،همون دل خوشی هست وبس
توواقعیت یه تعداد،ترسوهستن وباترساشون سَرمی کنن
یه وقتایی هم تو واقعیت می ترسن ولی بهش اجازه نمیدن و راه خودشون رو میرن.
یه وقتایی گول می خورن وُ،گول می زنن خودشون رو
یه وقتایی هم این شیطون بَدمَصب (ببخشید) اسمش بد دررفته دیگه،خودشون رو پشت این شیطون و شیطونکاش قایم می کننُ ،خنجرازپشت می زنن.
بچه محله هایی که از روزگار می نالیدن
حالارسیدن به همون روزگاری که ...
حالا خودشون شدن شریک دزدو رفیق قافله
اونی که اون بالااست،یه زمانی دوستِ هم محله ای یا پسرعمو،پسرخاله،یا به ظاهربامرام محله اتون بوده
ولی چی شده که این شده ،وآلا منم موندم ،شایدروزگارتوگوشش وِردی ،چیزی خونده،شما چی فکرمی کنید؟.
گاهی این قدربامرام ومعرفت میشم که،کم میارم،تَه گاوصندوق رو که نگاه می کنم خالی شده.
بچه،همسر،دوست،آشنا،غریبه،همکار،و...
نمی دونم چیکارکنم این بامرام بودن هم شده برام دردسر،نگاه می کنم خیلی کم شده آدم های مثل خودم .
خدایا شکرت،ازما که گذشت.
تازه باتمام این بامرام و معرفت بودنم ،خیلی ها میگن اون دنیا باید جواب بدم،موندم اونایی که این جوری نیستن قراره اون دنیا چه جوری جواب خداروبدن،
خداییش.