امسال برخلاف سال های قبل که پنج شنبه ها میرفتیم خونه مادربزرگ مادریم میریم خونه عمه ام.البته خونه مادربزرگم جایی نمیره جمعه میریم.
خیلی هیجان دارم که ببینم خونه عمه ام خوش میگذره یا نه!آخه خیلی آدم قراره بریم اونجا و غذاهم قراره کله پاچه باشه که اگه هوا سرد باشه خیلی میچسبه!
ما رسم شاهنامه خوانی رو نداریم و کسی نمیخونه ولی فال حافظ رو میگیریم.
راستش همیشه تو انشاهام مینوشتم ما شب یلدا رو میریم خونه مادربزرگم و خیلی میخندیم و خوش میگذره و هندونه میخوریم ولی واقعیت اینه که ما سه سالیه که یلدا رو میریم و قبلا اصلا اعتقادی بهش نداشتیم و تو خونه می موندیم.
پارسال شب یلدا،یه عروسی تو فسا دعوت بودیم که خیلیم خوش گذشت و عروس و داماد ناز بودن و به هم میومدن!
امسال لباس ندارم و نمیدونم چی بپوشم.هیچ نمادی از شب یلدا هم نخریدم و تا الان که خیلی بی ذوق عمل کردم.یه جشنواره یلدایی تو باغ دولت آباد برگزار میشه که قراره بریم اونجا احتمالا ازونجا چیزمیز بخرم برای یلدا.
یادمه پیدارسال رفتیم خونه مادربزرگ مادریم و همه طبق معمول نشسته بودن و من و مادربزرگم هندونه میآوردیم.غذا هم اولویه و سوسیس بود که دیشب وقتی پیشنهادشو دادم که از بیرون بگیرن و راحت باشیم گفتن پولشو کی میده؟
منم دیگه نشستم یه گوشه خیارسبزمو خوردم و زبان به کام گرفتم.
امسال خونه مادربزرگم قراره آش رشته و اولویه درست کنن.
خودمونیم دیگه جمع های خانوادگی برام لذتی نداره امیدوارم این دورهمی قشنگ ترین دورهمی باشه که داشتم.
عموی من معلم ادبیات بوده.پنج شنبه شب عموم هم میاد و شاید تنها سالی باشه که شاید شاهنامه بخونیم ممکنه هم نخونیم آخه کی شاهنامه داره تو خونش!
ولی ممکنه با داستان های قشنگ عموم یه شب خوب برامون رقم بخوره.
خوشحالم که از زمان« آخ تو شب یلدای منی» عبور کردیم و نمیدونم دیگه چه آهنگی باید بخونن برای شب یلدا!
یکم شعر بخونیم و حظ کنیم.
حرف دل را از دلت تو پس زدی/ غم به روی غم، غمی را پس زدی/ من به دنیای تو مجذوبم هنوز/ به دیار قلب تو، حس دارم هنوز/
اشک خود بر خویش میریزم چو شمع *با شب یلدا درآویزم چو شمع * چشم جان را سرمهاش اعمی کند. روز روشن را شب یلدا کند.
یلداتون پر شور!