ویرگول
ورودثبت نام
Maryam Pourmand
Maryam Pourmand
خواندن ۳ دقیقه·۲۵ روز پیش

Yabani

سریال قشنگی که از قضا فصل اولش تموم شده و فصل دومش ۳ماه دیگه میاد. سریالی که اوایل به تیکه های یکی از زوج هاش تو اینستا اکتفا میکردم و بیشتر از اون سعی میکردم نبینم چون به هر حال در حال پخش بود و از اون گذشته ترکی بود.

سریال های ترکی هم که به روابط در هم تنیده و پیچیده اشون معروف ان و اما وقتی دیدم زوج های فرعی سریال شورِ قشنگی رو در آوردن تصمیم گرفتم یه چند قسمتی رو دانلود کنم.

موضوعش راجبِ یه پسر بچه ایه که دزدیده شده و تو خیابون بزرگ میشه و خیلی یهویی خانواده اش که خیلی ثروتمند بودن رو پیدا میکنه. اولش خانواده اش قبولش نمیکنن و میگن:«ما باور نمیکنیم تا الان گول خیلیا رو خوردیم دیگه بسه !گول تو یکی رو نمیخوریم!»

در طول این فرآیندِ پذیرشِ این عضو جدید البته که جدید نمیشه گفت عضو گمشده ای که مادرش مرگشو بعد این همه سال باور نمیکرده و هر سال جشن تولد اون عزیز کرده ی از دست رفته اش رو میگیره اما بعید بدونم تولد بقیه بچه هاشو یادش مونده باشه.

برای همین بچه ها از قبل از پیدا شدن این شازده ازش متنفر بودن و معتقد بودن به اندازه ای که بهش توجه میشه در حالی که وجود خارجی نداره به اونا توجه نمیشه!در همین حد مسخره است استدلالشون!

و یامان یا علی یا یامان علی ای (مقلب به یابانی که موضوع پست‌ِ)که تو کوچه ها دنبال سیر کردن خودش و خواهر برادر هایی بود که حتی ناتنی هم نبودن!و چه رابطه قشنگی داشتن تا قبل از پیدا شدن خانواده یامان!

هر قسمت اش برام حاویِ هزاران درس بود. جوری هر قسمت یه معنای مستقل داشت که بعد از تموم شدنش میتونستی دلیلِ تک تکِ رفتارای عجیب بازیگرا رو بفهمی.

الحق که چه بازی قشنگی داشت دختر قشنگم روژبین!همچنین برتان!همه بازیگراش رو دوست داشتم ولی این دو تا رو بیشتر!

جوری که کاراکتر عاصی رو قوی و در عین حال زیبا نشون داد کار هر کسی نیست. صداش با روحم اختلاط میکنه انگار!


https://t.me/AsLazTv

این لینک یه کانال تو تلگرامه که آهنگ های که روژبین تو سریال خونده و من تو نت پیدا نکردم رو داره!

مرسی خیلی دنبالش بودم!

یه دیالوگ دارن این زوج که من خیلی دوستش دارم:

«آلاز:گریه هات آتیش جهنم رو هم خاموش میکنن بسه دیگه انقدر گریه نکن!(کاملا عین دیالوگ نیست شبیه اشه!)

عاصی:شاید جهنم تو به اندازه کافی آتیش نداره!»

از زوج اصلی سریال هم که اصلا دوستشون ندارم و دوست دارم از هم جدا شن هم یه دیالوگ قشنگ در این مورد هست که اما جدا نمیشن هیچ جوره (اههه حال به هم زنا):

«رویا من این بارم حقایق رو بهت نشون میدم و تو دوباره ناراحت میشی وقتی میفهمی حق با من بوده. اما من بعد از اینکه حقایق رو بهت نشون دادم ترکت میکنم چون تو از حقایق خوشت نمیاد و من دقیقا خود حقیقتم!»

این زوج هم فراز و نشیب های عجیب غریبی دارن و از دختره بدم میاد و شخصیت مزخرفی داره. انگار دنیا باید به محوریت ایشون بچرخه و اصلا مهم نیست که کارا و حرفاش غیرقانونی و غیر منطقی باشه. همه باید دوستنش داشته باشن و بگن بله کارات درسته!

فعلا نمیبینم و شاید تیکه های زوج محبوبم رو ببینم چون شخصیت مورد علاقم(مدیونین فکر کنین آدم خوبه ی داستانِ)رو کشتن و انگیزه ام برای دیدن کل فیلم کم شد.

تمام شخصیت ها دوست داشتنی و خوب بودن و باعث شدن بعضی پیوند ها رو درک کنم ولی نباید با من اینکارو میکردین واقعا!

از یه طرف یه انتقادی دارم به شخصیتِ بچه های نسلیهان. یعنی چی آخه چرا هیچ هدفی جز اینکه به تروماهاشون پرداخته شه یا عاشق شن یا به سر و وضعشون برسن ندارن؟درک نمیکنم در این حد بی خاصیتن که حتی بهش فکر هم نمیکنن؟

۳۰ قسمت دیدم همش موضوعش خانواده بود. جز خانواده هیچی ندارن؟اوایل دانشگاه میرفتن دیگه جلوتر رفتن همونم نرفتن.

rojbin erdenbartan aslaniyabaniدوست داشتنی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید