هیچی خبری نیست هر روز آفتاب طول میکنه و دمه غروب میره پشت ابرا قایم میشه
مطمئنه که دوباره میاد
شده یه روز نگران طول کردن خورشید فردا باشی؟
نشده دیگ چون میدونی همه چی سره جاشه
تو همین روزایی که داریم میگذرونیم
یکی خوابه یکی بیداره
یکی داره خواب میبینه تو بیداری چه کارایی رو انجام بده
شاید اون آدم یکی مثل منه
دائم در حال خواب دیدنه
در حال حرص خوردن و حساب کتاب کردن
بعدا چی میشه ؟ کنکور چی میشه ؟
دانشگاه چی میشه ؟ زندگیم چطور میشه ؟
تو جواب همه ی این سوالا باید بگم هیچی
فقط هیچی
قرار نیست اتفاقی بیوفته اصلا آینده ای وجود نداره که بخوام منتظر اتفاقی باشم
آینده همین الانه همین وقتی که نشستم و انتظار میکشم شاید بعدا بهتر بشه
بهتر نمیشه ...
همینی که هست
خودم باید یه شکلی در بیارمش
شاید چن ساله پیش هم خودم خواستم این لحظه این طور بگذره
اتفاقی وجود نداره...
همش خودمم
خودم . خودم. خودم
بسه دیگ
واسه چی داریم جون می کنیم
واسه چی دارم می دوییم
واسه چی داریم همدیگر رو له می کنیم ؟
که چی بشه ؟؟؟...
بعدا چی خبره ؟؟
اون آینده ی لعنتی که اسمش و گذاشتیم آینده چی داره که الان و داریم به خاطرش خراب می کنیم ؟
یواش
آروم
ساکت
هیسسسسسسس
هیچ خبری نیست
هیچ پایانی وجود نداره
وقتی فهمیدی آینده ینی همین الان
میتونی یه نفس راحت بکشی به دور از فکر فردا زندگی کنی
هیچ خبری نیست
آروم باشیم