اولین روزهای تدریس در مدرسه فرقانی خیلی برام استرس آور بود ، چون یک ماه و نیم از سال تحصیلی گذشته بود ، بچه ها معلم نداشتن و معلم قبلی از مدرسه جابجا شده بود به جهت اینکه تدریس نمیکرد و با مدیر به مشکل خورده بود و منطقه ایشون رو عوض کرده بود ، وقتی با من تماس گرفتن و رفتم با ی کلاس ۴۵ نفره روبرو شدم که بیش از نصف کلاس حتی خوندن و نوشتن کامل بلد نبود اما تا پایه پنجم بالا اومده بودن ، اما به فضل الهی و پشتکار و صبر به جایی رسیدیم که بچه ها علاوه بر خواندن و نوشتن در سرود در نمایش در ریاضی سر آمد شدن و اینکار انجام نمیشد مگر با مشارکت اولیا و دانش اموزانم
از خدا همیشه سپاسگزار و شاکرم که اولین روزای تحصیلم اینطوری شروع شد و سختی کار رو اولش جوری حس کردمو رفعش کردم که سالهای سال شیرینیش زیر زبونمه
خدایا شکرت