جلیل آهنگرنژاد
جلیل آهنگرنژاد
خواندن ۶ دقیقه·۳ ماه پیش

ضرورت رُمان کوردی در کرماشان و ایلام / جلیل آهنگرنژاد


شعر یا داستان؟ دنیای امروز چگونه‌ به‌ این دو می‌نگرد؟ نقش‌های اصلی آنها کدامند؟ اگر بپذیریم در اکثر موارد، شعر، تصویری است که شاعر مثل عکاسی حرفه‌ای در لحظه‌ای از زمان یا مکان عینی یا فراعینی می‌گیرد، می‌توانیم رمان را نیز یک زندگی ساختارمند با رمزگانها و استعاره‌هایی منحصر بفرد بدانیم که در آن دنیایی با تمام فرازها و فرودهایش به تصویر کشیده می‌شود. البته چنین انگاره‌ای منکر ساختارمندی در شعر نیست.

شعر یا داستان؟ دنیای امروز چگونه‌ به‌ این دو می‌نگرد؟ نقش‌های اصلی آنها کدامند؟! از مهمترین کارکردهای شعر، موج آفرینی است. موجی که در بستر زبانی فرامعیار شکل می‌گیرد و شاعر، آن را از زبان عادت شده می‌رهاندتا برای شکستن ساختارهای اجتماعی، سیاسی و یا فرهنگی، نقشی ویژه را بر عهده بگیرد.

رمان اما غالباً پس از شکست ساختارها می‌آید تا آرام آرام جامعه را آماده‌ی ساختارهای تازه‌تر نماید. بشر در یکی دو قرن اخیر و بویژه در دنیای معاصر، چنین اتفاقاتی را بارها و بارها تجربه کرده است. نمونه های عینی آن را در جوامع غربی و حتی در کشوری مثل ژاپن به وضوح می‌بینیم.

«واقع گرایان» در قرن نوزدهم، با بهره‌گیری از چنین ژانری، ساختارهای نوین آرمان‌خواهانه‌ای را در اروپا و امریکا بنا نهاده‌اند. نویسندگانی همچون: داستایوفسکی، تولستوی، چخوف و تورگنیف روس، بالزاک، استاندال و فلوبر فرانسوی، چارلز دیکنز، جورج الیوت و هنری جیمز انگلیسی، جک لندن و مارک تواین آمریکایی با آثار مقبولشان، پیشرانه‌های نظم نوین اجتماعی روزگار خویش شدند.

سازه‌های داستانی آنان، سرآغاز سازه‌های مهم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی شد تا مردم بیش از پیش به خواست‌ها و آرمانهای زندگی اجتماعی خود نزدیک شوند.

در سال 1288 خورشیدی اولین رمان تاریخی فارسی با پیرنگی عاشقانه و مضمونی اجتماعی، از همین خاک «کرماشان» متولد شد. محمدباقرمیرزای خسروی که مشروطه خواه و به اصطلاح امروزی‌اش اصلاح طلب بود، واقعیت‌های اجتماعی روزگارش را با آرمان‌های قهرمان داستان گره زد تا بتواند هر آنچه را که خواست زمانه‌ی اوست و با ایده‌های مشروطه‌خواهانه‌اش پیوند دارد، در بطن نهان داستانش بگنجاند. این رُمان با خمیرمایه‌ی تاریخی، در قرن هفتم هجری می‌گذرد و ماجرای شیفتگی «شمس» به «طغرا» خان مغول است.

از منظری دیگر، شعر و داستان هر دو دنیاهای خاص خودشان را دارند و دنیا بدون وجود آنها نمی‌تواند ادامه بدهد!. هر دوی اینها برای ما هم اولویت هستند. اما در این میان، این رُمان است که می‌تواند «اولویت اول» باشد.

دنیای امروز نیز بیشتر با ادبیاتی سروکار دارد که «رُمان محور» است. چون این ژانر است که بیش از هر اثر هنری دیگری بازتاب دهنده‌ی اجتماعی است که نویسنده‌ی خلاق و آگاه در آن به زیست فرهنگی مشغول است. بر همین اساس است که آرمان‌های نویسنده نیز برای جامعه‌ی مورد بحث، در سایه‌ی چنین آثاری خود را به مخاطب فهیم نشان می‌هد.

پس براستی که اولویت اول جغرافیای زبانی ما در کرماشان و ایلام نیز الزماً بایستی «رمان» باشد. چرا که سنگ بنای نقد زیست امروزین و زندگی دلخواه فردا در آثار موفق داستانی جلوه‌گری خواهد کرد.

ریخت طبیعی و سالم زبان در رُمان یکی از مهم ترین زیرشاخه‌های چنین اولویتی است. خاصّه اینکه در این جغرافیای گویشی از زبان کوردی، قدرت سیاسی همگرا و همگون‌ساز با سیاست‌های یکسان‌سازانه به جدالی مستمر با زبان مادری مشغول است و همه‌ی ما ملزم به این هستیم که با عینی‌سازی‌های زیستن به زبان مادری، دوباره نسل‌های منقطع را در چنین بستری به حیات دوباره بنشانیم.

شعر چنین قابلیتی ندارد. زیرا شعر از اساس برای زبان دم دستی و عادت شده، تعریف نشده است. اما از ذاتیات رُمان است که با همین زبان دم دستی تا عمیق ترین سطوح کف جامعه رسوخ نماید؛ تا بتواند دست فرودین‌ها را بگیرد و به سطح بالاتری از زیست اجتماعی بکشاند.

خوشحالم که به عنوان یک فعال فرهنگی کوردی، همه‌ی آثار چاپ‌شده‌ی اهالی قلم کرماشان و ایلام را در عرصه‌ی ادبیات داستانی خوانده‌ام و بگویم که: برای ناظران عرصه‌های فرهنگ و ادب کوردی مایه‌ی مباهات و شادمانی است که در چنین عرصه‌ی مهمی، نوجویان خوش‌قلمی پا به عرصه‌ی نوشتن نهاده‌اند و با انتشار آثاری در خور، مژده‌ی فرداهای روشنی را به مخاطبان داده‌اند.

مازیار نظربیگی یکی از این آفرینشگران توانمند است که دو رُمانش با نام‌های: پاڵتاوێگ ئڕاێ که‌ێخودا و تاتریک از بهترین‌های جریان داستان نویسی در این جغرافیای گویشی هستند. تسلط او بر نثر کوردی در چنین آثاری، از وجوه روشن توفیق اوست و در اکثر حوزه‌های دانشی، اطلاعات کافی به مخاطب آگاه امروز می‌دهد.

اولویت دیگر، چگونگی ایجاد تعامل آفرینشگران ادبی و کف جامعه‌ی زبانی است. رُمانی که نوشته می‌شود، اکثر مردم بایستی بتوانند با آن ارتباط بگیرند. بخش عمده‌ای از مردم بتوانند آن را بخوانند و منتقدان و تحلیلگران نیز در شناخت و معرفی چنین آثاری به شکل‌های مختلف بکوشند. در اینجاست که یک اثر موفق داستانی می‌تواند تإثیرات ویژه‌ی خود را بگذارد.

آیا چنین اتفاقی در اینجا افتاده است؟ با قطعیت تمام می توانم بگویم که در این زمینه به شدت کوتاهی شده است. کم نیستند آنهایی که حتی صفحاتی از یک کتاب را نخوانده اند ولی جبهه‌گیری‌های متعصبانه‌ای راجع به آن دارند.

اینجاست که باید بسیاری از امور ادبی بازبینی شوند. شاعر، نویسنده و هر مخاطب دیگری با عینکی جدی تر به آثار تولیدی بنگرد و با قضاوتهای درست و عالمانه بتواند در معرفی آن نقشی بسزا داشته باشد.

در همین راستا آنانی که توان این را دارند که آثار تولید شده را با اطلاعات و توان فنی مجازی به مخاطب برسانند. دکلماتورهای مستعد بسیاری در این حوزه‌ی زبانی و گویشی داریم که می توانند با ساخت فایل‌های صوتی، پل های مطمئنی بین نویسند و مخاطب ایجاد نمایند.

شک نداریم که آثار تولیدی ادبیات داستانی الزاماً بایستی مورد مداقه، نقد و تحلیل قرار گیرند و رهیافت‌های تازه‌ای برای آفرینش آثار فاخر ادبی پیشنهاد شود.

چرا که در چنین فضای فرهنگی محدودی با چالش‌ها و دردسرهای متفاوتی روبروییم که در ساحت شعر آن را به عینه دیده‌ایم و عدم توجه به نقد سازنده، برخی از شاعران را به سطحی نویسی کشنده و جدا از شعرواره‌های بی‌قواره و قاعده و قانونی که هیچ یک از اصول شاعرانگی را با خود ندارند و این روزها در مرکز توجه واقع شده‌اند، «شعر به مثابه شعر» در جامعه‌ی زبانی هدف این نوشتار نتوانسته است با خواست‌های آرمانگرایانه‌ی آغازگرانش همسویی جدی و قابل تأملی داشته باشد.

نکته قابل بحث دیگری که می تواند چالشی جدی در مسیر اهل قلم کورد در جغرافیای کرماشان و ایلام باشد، قدسی‌سازی از برخی آثار و افراد است که آنان را در ابتدا بی نیاز از نقد می سازد. این امر می تواند به سطحی نگری، بی‌بضاعتی و کاهلی در وادی ادبیات بویژه شعر دامن بزند و ادبیات را سترون نماید.

دوباره به همان پرسش‌های اول برمی‌گردم: شعر یا داستان؟ دنیای امروز چگونه‌ به‌ این دو می‌نگرد؟ نقش‌های اصلی آنها کدامند؟در میان اولویت‌ها داستان اولویت اول است چرا که تأثیرات اجتماعی یک رُمان موفق هرگز فراموش نخواهد شد.

رمان
روزنامه نگار / شاعر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید