**«تو فقط امیدوار باش—بقیهاش با اوست»**
در یکی از روزهای سرد زمستان، زنی در جلسهٔ مشاوره نشسته بود و با دستهایی لرزان میگفت:
«همه چیز از دستم بیرون رفته… فرزندم بیمار، شوهرم بیتفاوت، و من دیگر نمیدانم چه باید بکنم.»
چشمانش پر از خستگی بود، نه فقط از بیخوابی، بلکه از **تلاشِ بیپایان برای کنترلِ آنچه کنترلنشدنی بود.**
همانجا، کمی سکوت کردم و گفتم:
«شاید الان وظیفهات فقط یک کار باشد: **امیدوار ماندن.** بقیهاش… بقیهاش با خداست.»
---
روانشناسان میگویند: **اعتماد به آینده، یکی از قویترین پیشبینیکنندههای سلامت روان خانواده است.** خانوادههایی که حتی در میانهٔ بحران، جرقهای از امید در خود حفظ میکنند—چه با نماز، چه با یک جملهٔ ساده مثل «همه چیز درست میشه»—مقاومت بیشتری در برابر سوختگی عاطفی، اضطراب و پراکندگی داخلی دارند.
اما این امید، نباید به یک «خودفریبی» تبدیل شود.
نه.
امید واقعی آن است که بدانی: **تو مسئولِ تلاشات هستی، نه نتیجهاش.**
تو میتوانی دیگر را به پزشک ببری، ولی شفا دست خداست.
تو میتوانی با همسرت صادقانه حرف بزنی، ولی تغییرِ قلبش دست خداست.
تو میتوانی برای فرزندت دعا کنی، ولی رهاییاش دست خداست.
و این، رهایی واقعی است.
وقتی دیگر تمام بارِ جهان را روی شانههای خودت نمیگذاری.
وقتی میفهمی که **وظیفهات، بارِ آینده را کشیدن نیست—بلکه همین امروز را با ایمان زنده کردن است.**
---
تحقیقات در حوزهٔ روانشناسی مثبتنگر نشان میدهد: افرادی که **تفکیک سالمی بین «تلاش» و «پیامد»** دارند، استرس کمتری تجربه میکنند و روابط خانوادگیشان پایدارتر است. آنها میدانند که میتوانند بذر بکارند، ولی رشدِ آن بذر را به قانونِ خلقت میسپارند.
این همان «تَوَکُّل» است که پیامبران آن را در سختترین لحظات زندگیشان در سینهشان حفظ کردند.
نه استسلامِ بیتفاوت،
نه بیحرکتی،
بلکه **فِعْلِ زنده + قلبی آرام = امیدِ هوشمند.**
---
پس امروز، وقتی دنیا باریک شد و فکر کردی دیگر راهی نیست…
نفس بکش.
لبخندی آرام بزن.
و به خودت بگو:
**«من امیدوارم. بقیهاش با اوست.»**
چون گاهی،
تنها چیزی که یک خانواده را از گسیختن نجات میدهد،
ایمانِ یک نفر به این است که **هنوز پایان نیامده.**