نورا
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

خاطره فرشته ای در قلب من



قطره‌های باران بر پنجره می‌کوبیدند، گویی هم‌نوا با قلبم که در تپشی نامنظم، یادآور روزی بود که آسمان، فرشته‌ای را به آغوش کشید. امروز، سومین سالگرد آسمانی شدنت است. روزی که نه در تقویم، بلکه در ژرفای جانم حک شده است.


تو، نه یک انسان معمولی، بلکه نوری بودی که در تاریکی قلبم تابیدی. فرشته‌ای که به زمین آمدی تا در روزهایی که اندوه، سایه‌اش را بر دل‌ها انداخته بود، شادی بیافرینی. به یاد دارم، پدر در بستر بیماری، در حالی که درد وجودش را فرا گرفته بود، تو را آنچنان به آغوش فشرد که انگار می‌دانست دیدارهای زمینی‌اش با آن چشمان آبی نافذ، به پایان رسیده است. صحنه‌ای تلخ و دردناک، آمیخته با امید و ناامیدی. پسری تازه متولد شده، با کوله‌باری از آرزو و آینده، اما پدری که کوله‌بارش را برای سفر به دنیایی دیگر بسته بود.

اما تو تنها نبودی. خداوند مهربان، فرشته‌ای دیگر را به نام مادر برایت فرستاد. مادری که با تمام وجود، تو را در آغوش کشید و بزرگ کرد. مادری که با عشق بی‌کران، تو را تا اوج موفقیت و عاقبت بخیری هدایت کرد. و برادری که مثل کوه پشتت بود تا هیچ‌گاه احساس کمبود نکنی. این‌ها همه، نشانه‌ای از لطف خداوند بود، که تو را در این دنیای بی‌رحم، تنها نگذاشت.

۲۶ سال عمر با عزت اما، حالا، سه سال از آن روز تلخ رفتن ۲۶ سالگی ،تو می‌گذرد. سه سال از عروجت به سوی آسمان و رفتن به پیش پدر. و امروز مصادف با تولدت است ، اما حضور تو، در قلب من زنده است. هر بار که باران می‌بارد، یاد تو در ذهنم تکرار می‌شود. هر بار که نسیمی می‌وزد، گویی عطر تو را با خود می‌آورد.

امروز، برایت دعا می‌کنم. دعا می‌کنم که در آن دنیای ابدی، بهترین‌ها نصیبت شود. دعا می‌کنم که روحت غرق در آرامش و نورت باشد. و مطمئنم، که تو نیز، از آن بالا، با لبخندی آسمانی، مراقب ما هستی.

تو، همیشه در قلب من خواهی ماند🖤

هدیه روز تولدت در سومین سالگرد آسمانی شدنت صلوات بر محمد و آل محمد🌷

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید