ترانه یزدانی·۸ روز پیشرایحه خیالبوی عطرت می آید همیشه همین است وقتی که دلتنگ تو ام عطرت می آید دستم را می گیرد و با هم از پنجره ها گذر می کنیم خیابان را قدم می زنیمو در خل…
mrteke·۲۲ روز پیشتن های تنهاتنهایی همچون سقوطی ناگهانی در ژرفای یک چاه تاریک و نمناک است. ناگهان احساس می کنی از تمام آنچه برایت عزیز بود جدا شده ای. سرمای یخ زده دیوا…
نیلو·۱ ماه پیششما بوسه سفارش دادید؟ ما فقط خمیازه داریم.در خیالم از من میپرسید از او چه میخواهم.نمیدانم مثلا در آبدارخانه دفتر یک شرکت فرضی. چیزی شبیه صحنهای از فیلم پانصد روز از تابستان.در خ…
Faezeh·۲ ماه پیشمن به آغوش خودم محتاجم....گاهی دلم میخواهد از تمام آنچه که مرا با خودم روبه رو میکند بگریزم و بشوم غریبه ترین آشنای خودم،دوست دارم دست به انکار تمام آنچه در مورد من…
Sheyda·۲ ماه پیشآغوش یخ زدهچه کسی باور میکند؟او مُرده است!کودکی که صدای قهقهه های شیرین قبل از مرگش هنوز به گوش میرسد.برادر و خواهرش ماتم زده گونه های سرد او را می ب…
بنیامین·۴ ماه پیشعکس بنیامین ناصربختدلم بچگیمو میخواد،دیگه دلم نه پول میخواد،نه آغوش،نه مهمونی،نه حتی آینده،دلم بچگیمو میخواد،پاهای شنی،دستای کاکویی،دلم میخوادوقتی بلال میخورم
فضانورد اقیانوسدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۵ ماه پیشنامه هایی به نیمه دیوانه من قسمت سوم...تصورات یک فضانورد ساعت یک شب(:
نورا·۵ ماه پیش97زمستونی که بهار نشداین داستان رو از خاطرات پدر بزرگ دوستم نوشتم که بعد از سالها از عشق اولش صحبت کرد یعنی ماهرخ خانم به قول آقا جون صورتش مثل ماه درخشان بود:)