ویرگول
ورودثبت نام
مینا هستم
مینا هستمدل نوشته هایم ساده و صمیمی است واقعی است و به دور از تعارف
مینا هستم
مینا هستم
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

بیگانه

برنامه طاقچه
برنامه طاقچه

من به توصیه‌ی دوستان در ویرگول تصمیم گرفتم کتاب "بیگانه" اثر آلبر کامو را مطالعه کنم.

چون زمانم محدود بود و فرصت خرید کتاب از فروشگاه را نداشتم، نسخه‌ی صوتی آن را با صدای بی‌نظیر آرمان سلطان‌زاده شنیدم.

(اگر علاقه‌مند به کتاب صوتی هستید، حتماً قلعه‌ی مالویل را هم با صدای ایشان گوش کنید، تجربه‌ای فوق‌العاده ای است.)

رمان در دو بخش روایت می‌شود. در فصل اول که شش بخش دارد، ما با شخصیت اصلی، مرسو، آشنا می‌شویم. او مردی حدوداً در دهه‌ی چهلم زندگی‌اش است؛ فردی که در نگاه اول کاملاً بی‌احساس و بی‌تعارف به نظر می‌رسد. اما نکته‌ی جالب اینجاست که همین انسان بی‌تفاوت، می تواند از آفتاب، دریا، ساحل یا بوی خوش هوا صحبت کند.

مرسو در واقع پوچی زندگی انسانی را پذیرفته است. برایش هیچ چیز آن‌قدر مهم نیست که او را خیلی خوشحال یا خیلی غمگین کند. در مراسم خاکسپاری مادرش گریه نمی‌کند، در برابر پیشنهاد ازدواج واکنش خاصی نشان نمی‌دهد و حتی در دعوای همسایه‌اش، بی‌تفاوت باقی می‌ماند.

در فصل دوم (پنج بخش پایانی) ابتدا همچنان از لذت‌های ساده‌ی زندگی مثل شنا در دریا، گرمای آفتاب و مزه‌ی نوشیدنی‌ها حرف می‌زند. اما در نقطه‌ای حساس و عجیب، مرتکب قتلی می‌شود: نه یک گلوله، بلکه پنج گلوله شلیک می‌کند! در دادگاه کسی به شرایط و موقعیت آن روز توجهی ندارد. همه‌ی نگاه‌ها به «بی‌احساسی مرسو» و به این موضوع است که چرا در مرگ مادرش اشک نریخته است . جامعه او را به‌خاطر طرز نگاهش به زندگی، بیشتر از خود قتل، محکوم می‌کند.

مرسو تنها به یک چیز ایمان دارد: پوچی دنیا. او نه به مذهب متوسل می‌شود، نه به توهمات برای فرار. در پایان، آزادانه مرگ را می‌پذیرد؛ گویی همین پذیرش، او را از هر قید و ترسی رها می‌کند.

به نظرم این کتاب ارزش دوباره‌خوانی دارد. چون در هر بار مطالعه می‌توان جنبه‌ی تازه‌ای از مرسو را شناخت.

کامو بسیار جزئی‌نگر و جذاب است؛ به‌گونه‌ای که من بارها خودم را در دادگاه تصور می‌کردم، در نقش وکیل مرسو. دوست داشتم از او دفاع کنم و فریاد بزنم: اگر او صادقانه و بدون نقش‌بازی با دنیا روبه‌رو شده، چرا باید مجرم تلقی شود؟ مرسو فقط انسانی بود که در آفتاب داغ، خسته و کلافه تصمیم گرفت از موقعیت رها شود؛ همین.

«بیگانه» برای من تنها داستان یک قتل نبود؛ بلکه داستان انسان‌هایی بود که با خود صادق هستند و به جای وانمود کردن، آنچه که هستند را نشان می‌دهند. همین صداقت، شاید بهای سنگینی داشته باشد، اما حقیقتی است که کامو با قدرت به تصویر کشیده است.

کتاب صوتیبیگانهکاموجهان بینیپوچی
۱۱
۱۱
مینا هستم
مینا هستم
دل نوشته هایم ساده و صمیمی است واقعی است و به دور از تعارف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید