Kasra·۱۲ روز پیشرساله تنهایییک تجربه تراژیک، یک پارادایم شیفت از جنس «درد». زمانی که «پوچی» جای خودش رو به «تنهایی» میده...موومان اول | سقوطسیزیف که سنگش رو رها کرد، م…
مینا هستم·۳ ماه پیشبیگانه برنامه طاقچهمن به توصیهی دوستان در ویرگول تصمیم گرفتم کتاب "بیگانه" اثر آلبر کامو را مطالعه کنم. چون زمانم محدود بود و فرصت خرید کتاب از…
پوریابحیراییدرمجموعه علمی میانرشتهای EHIA·۱ سال پیشبه بهانه مطالعه اثر فلسفه کامو نوشته ریچارد کمبراز این مجذوبیت دائمی کامو به مسیحیت_دینی که ردش میکرد_ چه دستگیرمان میشود؟یک پاسخ معقول همان پاسخی است که سارتر به کامو داده است:«در کتابه…
کامو·۲ سال پیشتولد جناب کاموامروز تولد «کامو» بود. برای همین، کتاب نامههایش به ماریا را برای خودم هدیه گرفتم. فکرش را بکن، نامههای عاشقانهٔ آلبر و ماریا.هنوز شروع به…
زهره دودانگه·۴ سال پیشدر ستایش نومیدی (بهاریۀ 1401)در این یادداشت به ضرورت پذیرش نومیدی از جهان بیرون و پناه بردن به جهان درون نوشته ام.
بهنامدرمن + کتاب·۴ سال پیشبیگانهبیگانهی کامو یک آغاز درخشان دارد: «امروز، مادرم مُرد، شاید هم دیروز». ما با مردی مواجه هستیم که همه چیز برایش بیمعناست حتی همین چند کلمه…
محمد منصوری بروجنیدرتمّت·۱۱ سال پیشبا کسی از ترسهایت نگوآلبر کامو در جایی (شاید سخنرانی جایزه نوبل) گفته بود بیمعناترین (و نکبتبارترین؟) مرگ، مرگ در سانحه رانندگی است. از قضای آمده، چندی بعد خو…