امیر
امیر
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه، وقتی نیچه گریست

سلام، این متن را برای چالش کتاب خوانی طاقچه (مرداد ماه) می نویسم.

کتابی که برای این ماه انتخاب کردم، کتاب وقتی نیچه گریست نوشته اروين د. یالوم و ترجمه ساناز علمی می باشد.

به جرأت میتونم بگم این کتاب، یکی از بهترین کتاب هایی بوده که تا به حال خوانده ام.

یکی از خصوصیات خوبی که این کتاب داره و خودم هم خیلی دوست داشتم این بود که، این کتاب به عنوان یک کتاب روانشناسی محسوب می شود، اما روانشناسی مطلق نیست. مطالبی که در مورد روانشناسی بیان می کنه در قالب رمان است. این موضوع می تونه برای کسانی که به کتاب های روانشناسی علاقه زیادی ندارند کمک بکنه مطالب مهم روانشناسی رو در قالب رمان بیاموزند. به خاطر همین خصوصیت، خودم هم ترغیب شدم کتاب های اروین د. یالوم رو بیشتر مطالعه کنم.

در این کتاب، این فرصت رو پیدا می کنیم، در کنار بهترین دانشمندان جهان حضور پیدا کنیم و برای مدتی با آن ها زندگی کنیم. بزرگانی همچون، پرفسور فردریش نیچه، دکتر یوزف بروئر و دکتر زیگموند فروید.

این کتاب، که شخصیت اصلی اون دکتر یوزف بروئر می باشد به تقاضای لو سالومه (معشوقه پیشین پروفسور نیچه) پاسخ مثبت می دهد. این تقاضا حاکی از این است که دکتر بروئر، پرفسور نیچه را برای درمان ترغیب کند، آن هم درمانی پنهانی که خود پرفسور از این درمان اطلاعی نداشته باشد.

دقیقا در طول همین درمان است که ما می توانیم مطالبی بیاموزیم و ذهنمان را درمان کنیم، زندگی را بهتر بشناسیم و به معنای واقعی، انسان بودن را درک کنیم.

وسواس فکری انسان را نابود می کند، مطالب این کتاب می تونه کمک شایانی به ما بکند برای کم کردن و یا حتی از بین بردن این وسواس، که اکثر ما در زندگی با این بیماری درگیر هستیم.

همان طور که جسم ما بیمار می شود و برای درمان جسم، به پزشک مراجعه می کنیم، برای درمان ذهنمان هم باید همین کار را انجام بدهیم. این کتاب برای این کار مناسب می باشد، چرا که زمان مشاوره دکتر بروئر با پرفسور نیچه، این فرصت را به ما می دهد تا به حرف های آن ها گوش دهیم و توجه داشته باشیم به روش های درمانی آن ها، تا بتوانیم از آن مطالب به نفع خودمان استفاده کنیم. با آگاهی به این موضوع ما هم می توانیم به تدریج با هر دوی آن ها ذهنمان را درمان کنیم.

از این کتاب می شه انسانیت را یاد گرفت. همه ما انسانیم اما اکثرمان انسانیت رو بلد نیستیم.

خواندن این جمله در مورد خودپسندی، از اروین د. یالوم ميتونه جذاب باشه.

"خودپسندی، دارای زوایایی تند و خشن است و زشتی، تند مزاجی و دلتنگی را نشان می دهد".

این جمله دکتر بروئر، که در مورد درست زندگی کردن است باید قابل توجه باشد.

"زندگی کردن، یعنی نخست اراده برای تحقق ضروریات و سپس، دوست داشتن آنچه اراده شده".

تعبیر پرفسور نیچه در مورد ترس در شب هم ميتونه جالب باشه، که دوست دارم این موضوع را هم با شما دوستان به اشتراک بگذارم. این تعبیر به این شرح است که،

"نميدانم چرا ترس، شب ها به سراغ انسان می آید. بیست سال نادان بودم، ولی امروز می دانم که ترس، در تاریکی ایجاد نمی شود، بلکه مانند ستارگان، همیشه حضور دارد، ولی در نور روز، به چشم نمی آید".

در انتها تشکر می کنم از این که وقت گذاشتید و این متن را تا آخر خواندید.

توصیه می کنم کتاب "وقتی نیچه گریست" را هم هر موقع، وقت داشتید بخوانید.

چالش کتابخوانی طاقچهطاقچهوقتی نیچه گریستروانشناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید