بعد از فارغ شدن از دوره کارشناسی در طول 7 ترم در بهمن 1402 حس پوچی به سراغم آمد. از اینکه چرا من اینقدر نمیدانم؟! و غمگین شدم. غم آنجا دوچندان میشد که به ریزنمرات نگاه میکردم. معدلم به حساب GPA میشد A و در کمال ناباوری من در ورودی خودم اولین نفری بودم که تونستم تمام واحدها را در عرض 7 ترم با این معدل خوب بگذرانم.
خلاصه این سوال همراهم بود تا اردیبهشت 1403 موقعی که رفتم دوستی را در دانشگاه ملاقات کنم. از قضا من و آن دوست با آن خانم دکتری که کار داشتیم نبود و حقیقتاً حیف بود تا آنجا رفته بودم و یک کلاس میهمان نرم.
خب رفتم در طبقه همکف دانشکده و از روی چارت نگاهی به اسم اساتید انداختم و اسم استادی به سبب حسن شهرتشان من را جلب کرد. دم در کلاس برای گرفتن اجازه حضور از استاد منتظر ماندم و بعد از کسب اجازه وارد شدم.
· استاد با حدود 10 دقیقه تأخیر آمد. علتش این بود که دانشگاه آزاد به علت جمعیت زیاد دانشجو با کم کردن 15 دقیقه از زمان استراحت اساتید یک زمان برای کلاسها اضافه کرده است.
· بعد از مستقر شدن دانشجوها اولین چیزی که نظرم را جلب کرد تهویه بد داخل کلاس بود و استاد مانده بود در کلاس را باز بگذارد یا از صدای راهرو در را ببندد.
· درسگفتار توسط استاد آغاز شده بود و در بین صحبت استاد بعضی از دانشجویان به کلاس وارد میشدند.
· بعد گذشت حدود 10 دقیقه از کلاس نامناسب بودن صندلیهای کلاس و نزدیکی بیش از حد صندلیها خودنمایی کرد. همچنین قابل ذکر است که جمعیت هر کد درس در دانشگاه آزاد در مقطع کارشناسی بین 45 تا 50 نفر است.نور نامناسب کلاس هم عاملی مزاحم بود.
· روش تدریس هم در روند یادگیری اهمیت زیادی دارد. اشکال برجسته و متداول در تدریس گفتن محتوا به شکل املاوار و تکرار گزارهها به صورت مکرر است که به علت آن است که مواد درسی در دانشگاه آزاد امکان دیجیتال شدن را ندارد و استاد طبق یک قانون نانوشته تمایلی به معرفی چند فصل از یک کتاب مرجع را ندارد. پس تنها راه باقیمانده برایش همین تدریس املاوار است.بعضی از دانشجویان هم طبق عادت از کلیدواژههایی که استاد بر تابلو مینوشت بلافاصله با گوشی عکس میگرفتند. اما تجربه ثابت کرده که دانشجویان دیگر به آن بخش گالری گوشی خود سر نخواهند زد.
· پدیده مزاحم بعدی سفت و سخت بودن حضور و غیاب در قوانین سازمان دانشگاه آزاد است که تبعات و آثار سوء این قانون بر روند آموزش کاملاً مشهود است. وقتی جمعیت در کلاسهای دانشگاه آزاد به نسبت فضای کلاس بیشتر از استاندارد است و حضور در کلاس درس جدای از فردیت شخص و سبک زندگی او اجبار میشود سر کلاس افرادی را میبینیم که من آنها را (عضو بیانگیزه) مینامم. این دوستان سر کلاس زود حوصلهشان سر میرود و اگر لطف کنند و به نحوی مزاحم آموزش استاد نشوند خود را با گوشی سرگرم میکنند. آن روز من در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته بودم در سمت چپ و راست و جلو و عقبم دوستان مشغول گیم و فضای مجازی بودند.
· استاد وقتی تمرکزش را از دست میداد و مشاهده میکرد که تذکر اثر ندارد به تهدید و تحقیر روی میآورد.
خلاصه اگر با آن شرایط محیطی و جو کلاس و کیفیت تدریس استاد، دانشجو خوبی بودی و گوش میدادی و نتبرداری میکردی ممکن بود بعد از کلاس خیلی جدی فکر کنی عه! من چرا نمیفهمم؟!
در حالی که دانشجو فرصت یادگیری در شرایط مناسب را نداشته و اطلاعات لازم با لحن و کیفیت مناسب درک و پردازش نشده است.
مجتبی سلیمی