زهره
زهره
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

مادربزرگ بانویی بود هنرمند؛ از همین بانوان ایران زمینی که برای فرزندانش در کنار مادر بودن، هم پدر بود، هم سرپرست خانواده و هم الگویی هنرمند که بدون هیچ آموزشی به چند هنر تسلط داشت؛ لالایی شبانه اش با بیتهای وزین پرمعنایش تا همیشه به یادگار ماند؛ نه تحریر میدانست و نه سازی صدایش را همراهی میکرد اما اوج صدایش در کنار شعرهای گلچینی که بیشتر آن ها را، خود فی البداهه از دل می سرود، آن لالایی ها را جزو ترانه های ماندگار کرد. سجاده اش زیباترین طرحهای گلدوزی را مثل باغ بهشتی در ذهن تداعی میکرد که بالاتر از هر وصف و موعظه ای شوق عبادت می آفرید. دل زنده بود و خلاق، از سلیقه ی نوه ها که جلوتر از زمان او بودند نیز در ترکیب رنگ ها کمک میگرفت؛ این بود که گلیم های دستبافش تکرار الگوهای زمانش نبود؛ رنگین کمانی بود از ترکیب زیباترین رنگها که در خانه ی او بر زمین فرش شده بود. دستهای هنرمند و طبع زیبایش از کامواهای رنگ رنگ بالش و تاقچه پوش و زیرانداز و رو اندازهایی می بافت که نگاه هر بیننده ای را به خود جذب میکرد. گویا از مجموعه ی حیاط و گلهای رنگارنگ لاله عباسی و شاه پسند و اطلسی و شمعدانی و حوض کوچک آبی گرفته تا اتاقهای مزین به گل و گلدان و نقش ها و رنگ ها، موزه ای کوچک از هنر و صنایع دستی به دست هنرمند بانویی به نام شهربانو ساخته شده بود. نام یکی از دخترانش را شاید به همین ذوق هنر و موسیقی، از خوانندگان قدیم و اصیل ایرانی انتخاب کرد. فرزندانش قطعا از او الهام گرفتند که یکی با سازی که از ظرف روغن نباتی و سیم پیچ ها ساخته بود زیبا مینواخت، یکی آوازهای بسیار زیبایی میخواند، یکی بدون مدرس و آموزش آن زمان و در فضایی به دور از امکانات فقط با قلم و نی و نسخه هایی که به عنوان الگو انتخاب کرده بود خطوط نسخ و ثلث و نستعلیق را به زیبایی تمام مینوشت و حتی در طراحی و معماری ها بسیار از نظراتش استفاده میکردند.. باورم اینست که نوه ها نیز از او الهام گرفتند هرچند فرصت حرفه ای شدن کاربردی به معنای امروزی برای هیچ کدام فراهم نشد اما هر کدام بخشی از آن هنرها را حفظ کردند.. قبلا زیاد به این می اندیشیدم که چرا ما نتوانستیم و یا شرایط مهیا نشد که هر کدام به نوعی در یک یا چند حیطه هنرمندی تمام عیار باشیم اما در نهایت متوجه شدم چه خوب است نگاه مادربزرگ را بیاموزم؛ شاید یکی از درس های واقعی و ارزشمند مادربزرگ این بود که: میتوان به دور از هر پیچیدگی، همین قدر ساده اما فراوان از هنر نیز واقعی بهره جست چون هنر در اصل روشی است انسانی برای تعالی روح و آرامش خاطر. کار اصلی هنر شکل دادن به زندگی است چون در اصل خود حاوی ایدئولژی و جهان نگری نهفته ایست که نیاز به دید و فکری عمیق و روشن دارد.. اینکه بتوانیم هم نوا و هماهنگ با روحمان به سادگی آوازی بخوانیم ،قصه ای بگوییم، بنویسیم، شعری بسراییم، طرحی رسم کنیم و در کل به نوعی به سادگی زیبایی بیافرینیم، سزاوار تحسین است و بالاترین پاداش و تحسین خلق کردن، لذتی است که از توفیق خلق آن حاصل میشود ..

صنایع دستیهنر موسیقیهنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید