زهره·۲ سال پیشجزر و مد عشقچند وقتی بود که نامهربانی آدم ها خسته ام می کرد. بی تفاوتی شان نیز. باخودم می گفتم تو هم همان گونه باش تا به فراتر از واقعیت فکر نکنی، تا ن…
زهره·۲ سال پیشاشک و لبخند قسمت ۲روزها از پی هم میگذشتند، هفته ها و ماه ها نیز و برخلاف انتظار همه، سال و سال ها نیز .. ستاره برای پیرمرد و پیرزن مهربان همچون فرزندشان عزی…
زهره·۲ سال پیشاشک و لبخند . قسمت ۱چند ماهی از فارغ التحصیل شدنش میگذشت و این هفته، اولین هفته ی شروع به کار ستاره بود. باید توی روستایی تدریس رو آغاز میکرد که با محیطش اص…
زهره·۲ سال پیشهر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود ..اگر عشق بودم عشقی بی شائبه و عاری از قید و شرط بودم؛ با شهامت همراه میشدم، اعتماد می آفریدم، شجامت را بیدار میکردم، پر و بالم را از هر آنچ…
زهره·۲ سال پیشبیرون ز تو نیست هر چه در عالم هستمادربزرگش بانویی بود هنرمند؛ از همین بانوان ایران زمینی که برای فرزندانش در کنار مادر بودن، هم پدر بود هم سرپرست خانواده و هم الگویی هنرمند…
زهره·۲ سال پیششاید یک ماموت ..هوا ملس بود و معطر از خاکی که تازه باران خورده بود. عطر گل های وحشی زیبا هم پرنده و چرنده رو سرمست میکرد. شبنم هایی که روی برگ ها و گلبرگ…
زهره·۲ سال پیشلوتوس..لوتوس همون گلی که با نام نیلوفر آبی میشناسیمش، از جمله گلهای مورد علاقه منه که از وقتی به داستان و رمز و رازش پی بردم، بیشتر از پیش هم دوست…
زهره·۲ سال پیشافراط در هرچیز بلای جان آدمیست.....از یه دختر بچه مینویسم که روزی و روزگاری نه چندان دور، به شدت محبوب دل مادر و پدر و خانواده و اقوام بود.. کوچکترین کودک توی فامیل بود و محب…
زهره·۲ سال پیشامید در من نمی میرد...این رسم من است که هرگاه سایه ها بر روحم چنبره میزنند و بر نور غالب میشوند تا روحم را متلاشی کنند،،، آنگاه که فکر میکنم زندگی به من پشت کرده…