آرمان نوری شیرازی
آرمان نوری شیرازی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

یلدایی از جنس من

یلدایم اگر بیاید، من انار را که هیچ، قلب سرخم را برایش بر سر سفره می‌گذارم. برایش استکان‌های چای را از خون گلگونم پر می‌کنم. اگر او بیاید، به یک دقیقه بیشتر التفاتی نیست؛ من تمام عمرم را برایش می‌گذارم.

یلدای من، ای مژده دهنده‌ی زمستانی امن، ای معشوقه‌ی روشنایی و ای دشمن تاریکی، مهر را برایمان بیاور. در تاریکی شب چله گم شده‌ایم و راه گریزی نیست؛ اندکی نور از دیار الوهیت برایمان بیاور. «میترا» آخر کی می‌رسد؟ اگر او نمی‌رسد، «محمد» را برایمان بیاور.

امشب به نیت آمدن تو تفال می‌زنم یلدای من. وای بر زمستانی که بی‌تو شروع شود...

یلداشب چلهشب یلدافال حافظمتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید