ویرگول
ورودثبت نام
Tayybe jangi
Tayybe jangiمن دختر کویرم،آنجا که شب هایش را میتوان تا آغاز زمان سفر کرد
Tayybe jangi
Tayybe jangi
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

افق رویداد...

ما آدما یه جایی تو زندگیمون داریم؛ یه جایی که دیگه هیچی مثل قبلش نیست. قبلاً همه مسیرا عادی بود. اما یهو یه جا، یه کششی، یه گرانشی ما رو سمت خودش می کشونه

مثل سیاه چاله ای که حتی نور هم نمیتونه ازش فرار کنه، این اتفاق کل معادله‌های زندگی مونو عوض میکنه. یه انتخاب یا یک جبر ساده نیست، یه جهش کوانتومیه!

از اون به بعد، هر لحظه‌ای که می‌گذره، زمان فراتر از درکمون تو یه نسبیت خاصی معنی پیدا میکنه.

از وقتی پامون رو تو این مدار جدید میزاریم، هر انتخاب، هر تصمیمی، از مرز همین افق رویداد شروع میشه. راه برگشتی نیست، و راستشو بخواین، خودمون هم توان برگشت نداریم. این اتفاق، تکینگی قلب ماست؛ جایی که قلب برای اولین بار خالی میشه و مغز توی مدارش بگردش در میاد و در نهایت روی اون سقوط می‌کنه و دلمون به سیاه چاله ای از وهم و یقین تبدیل میشه، سیاهی عمیقی که مسیر زندگی مونو روشن میکنه

سیاهی عمیقی که مسیر زندگیمون رو روشن میکنه.

افق رویدادسیاهچالهقلب
۱
۰
Tayybe jangi
Tayybe jangi
من دختر کویرم،آنجا که شب هایش را میتوان تا آغاز زمان سفر کرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید