ویرگول
ورودثبت نام
درنای منقرض
درنای منقرض
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

به دنیای داستان ها قدم بگذارید.در فکر نویسنده ها چه میگذرد؟؟

اگر از خواندن رمان مورد علاقه تان یا تماشای فیلم و سریال لذت می.برید، به احتمال زیاد عاشق داستان هستید.اگر علاوه بر این تابه حال داستان یک کتاب یا یک فیلم از نظر شما خیلی فوق العاده بوده و دوست داشتید که خودتان بتوانید داستانی به این خوبی بنویسید،و یا اگر انشاهایی که در مدرسه مینوشتید کلاس را به وجد میآورده،نه تنها عاشق داستان هستید، بلکه ذاتا یک نویسنده هستید!

و چه استعداد خود را کشف کرده باشید یا نه،این مقاله میتواند به شما کمک کند که بتوانید یک داستان خوب بنویسید و بیشتر با دنیای داستان ها و نویسنده ها آشنایی پیدا کنید.

یک سرگرمی غیر ارادی:

اگر حوصله تان سر برود چه کار میکنید؟میخوابید؟کتاب میخوانید؟ورزش میکنید؟در خانه شروع به گردش کردن میکنید؟برادر یا خواهرتان را اذیت میکنید؟با دوستتان چت میکنید؟در یخچال را باز میکنید؟

خیلی ها این کار ها را میکنند.

ولی یک نوع سرگرمی دیگر هم سراغ دارم که معمولا افرادی که نویسنده به دنیا آمده اند به صورت غیر ارادی انجام میدهند!!!

معمولا اگر یک نویسنده مادرزاد حوصله اش سربرود به دنیای خیال پرت میشود.تا به حال شده که زمان خواندن درسی که دوستش ندارید یا وقتی که بیکار نشسته اید به خودتان بیایید و ببینید که دقیقه هاست در حال خیال پردازی هستید؟ تازه میتوانید مثل پیدا کردن سر سیم فکر چرت و مسخره ای که توی سرتان بود را ریشه یابی کنید!

اگر اینطور است،دفعه ی بعدی که بعد از خیال پردازی به خودتان آمدید،به جای گفتن جمله«خدای من،این دیگه چه چرتی بود»همان چیز چرت را همراه با ریشه هایش یک جا یادداشت کنید.بهتر است یک دفتر هم به نوشتنشان اختصاص دهید و اسمش را هم

«دفتر یادداشت فکر های چرت» بگذارید.

از کجا معلوم، شاید ج.ک.رولینگ نویسنده هری پاتر زمانی که داشته جارو میکشیده مشغول انجام دادن این سرگرمی بوده و درنهایت مدرسه جادویی هاگوارتز که همه جادوگران در آنجا سوار جارو میشوند را به وجود آورده است.

یا قبل از نوسته شدن پینو کیو عروسک چوبی ای که وقتی دروغ میگه دماغش دراز میشه به فکر هیچکس نمیرسید!

پس:خلاقیت و خیال پردازی حرف اول را میزند!

شما فرمانروای داستانتان هستید:

مهم ترین دلیلی که نویسنده ها از شغلشان لذت میبرند این است:

در زندگی ، خیلی چیز ها از کنترل ما خارج است. بعضی وقت ها همه چیز به شدت واقعی و تلخ به نظر میرسد.حقیقت همیشه تلخ بوده. طبیعت، مارا محدود و زندانی کرده.اما در داستان، هیچ چیز غیر ممکن نیست! میتوانید دنیایی که داستانتان درآن اتفاق می افتد را هرطور که دوست دارید بسازید.همه چیز دربست تحت کنترل خودتان است!این دنیاییست که شما ساخته اید، پس شمایید که تصمیم میگیرید شخصیت داستانتان چه موجودی باشد، چه شکلی باشد، چه چیزی را دوست اشته باشد، از چه چیزی خوشش بیاید، از چه چیزی بترسد، اصلا در دنیای داستان شما چه چیزی خوب و چه چیزی بد است؟ مردمش چه جور غذایی میخورند؟ اصلا غذا میخورند یا با جلبک خودشان را شارژ میکنند؟ آیا درخت دارد؟ درخت هایش چه شکلی هستند؟ همه ی قاعده های ذهنتان را دور بریزید!

البته این به این معنی نیست که در داستان همه چیز همیشه باید تخیلی باشد. میتوانید مثل ج.ک.رولینگ مرز های استفاده از جارو را جا به جا کنید و یا اینکه میتوانید یک تراژدی تلخ و واقعی بنویسید. انتخاب با شماست.

و تا سال ها بعد کسانی که کتاب شما را میخوانند میتوانند در دنیایی که خلق کرده اید زندگی کنند.

همانطور که ما بعد از گذشتن هراز سال از مرگ فردوسی هنوز در دنیای رستم و تهمینه و سهراب زندگی میکنیم. همانطور که مردم تا سال ها بعدتر در مدرسه هاگوارتز و در کنار هری پاتر و هرماینی و رون زندگی خواهند کرد.

شاید به خاطر همین ویژگی نویسنده هاست که یکی از لقب های خداوند در قران «راوی» است.

بعضی از افراد هم شک دارند که نکند همه ما شخصیت های یک داستان باشیم..؟نکند آدم های جدیدی که به دنیا می آیند همان هایی هستند که از پشت کاغذ داستان را میخوانند،شاید وقتی که میخواهیم چیزی بگوییم ولی حرفمان یادمان میرود به خاطر این است که نویسنده دیالوگی که نوشته را پاک کرده...!!؟


نویسنده ها،قدرتمند هستند!

نویسنده ها قدرتمند تر از چیزی هستند که به نظر می آیند.

فکرش را بکنید،یک کتاب یا یک فیلم زیبا و تاثیر گذار میتواند به کلی طرز فکر ما را عوض کند!

نکته جالب تر این است که یک کتاب یا فیلم در طول داستان میتواند به خوبی تاثیر خود را بگذارد و کسی هم نفهمد که نویسنده قصد دارد چیزی را در سر ما بکارد.

کتاب های زیادی بودند که در طول تاریخ ،انقلاب های بزرگی به پا کردند. بعضی از کتاب ها، فیلم ها، نمایشنامه ها آنقدر قشنگ بودند که بعد از گذشت چندین سال فراموش نشده اند و در ذهن مردم باقی مانده اند.مثل کلبه عموتام، رمئو و ژولیت،زنان کوچک، بابا لنگ دراز، کتاب های رولد دال و...

یک نویسنده خوب،داستان خوبی مینویسد. داستان خوب، انتشار پیدا میکند و می تواند افکار میلیون ها انسان در سطح جهان را با هم هم جهت کند.حالا فرقی نمیکند که این داستان در غالب یک رمان باشد یا داستان کوتاه یا فیلمنامه یا نمایشنامه تئاتر.مهم این است که چنین قدرتی دارد.

اگر دوست دارید که شما هم حداقل برای یک بار در زندگی نوشتن یک داستان را تجربه کنید، همین الان یک دفتر چرت و پرت نویسی برای خوت تهیه کنید و شروع به نوشتن کنید!

هری پاترداستانزنان کوچکفیلم و سریال
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید