ویرگول
ورودثبت نام
Tina
Tinaشاید نوشتن راه فراری باشد برای مواقع دلگیری....
Tina
Tina
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

قایق سرگردان..

زندگی به خودی خود قایقی است در اقیانوسی به رنگ سیاه

ماهی‌هایش اما سفید هستند

امواجش وارونه و صدایش تیز و آزردهنده است وسعتش بی‌نهایت اما عمقش پیداست جنازه آنها که از قایق پرت شده‌اند به چشم می‌خورد

آرام و بی‌صدا پیش می‌رویم

به کجا؟ کسی نمی‌داند

با کدامین ناخدا ؟ کسی نمی‌داند

آیا اصلاً مقصدی وجود دارد؟

این اقیانوس پایانی دارد ؟خشکی وجود دارد ؟

ساکنان قایق گویی کینه‌ای از هم دارند به چشمان یکدیگر هرگز نگاه نمی‌کنند،

چهره‌هایشان زرد است

دست‌هایشان استخوانی با پوستی به سفیدی برف که رگ‌هایشان از زیر آن جلد تزیینی به رنگ آبی پیداست موهایشان شانه نخورده و به هم ریخته است لباس‌هایشان چروک و اتو نخورده

لب‌هایشان خشک و چشمانشان با حسرت خیره به رنگ آب

گویا در فکر تغییرند گویا هیچ یک از موقعیت راضی نیستند مدت‌هاست که انتظار لبخند را می‌کشند مدت‌هاست که منتظرند قایق مسیرش را عوض کند اما آنها فقط امید دارند و هیچ یک اما دست به عمل نمی‌زند هر یک منتظر اقدامی از سوی دیگریست هیچ یک اقدامی نخواهد کرد مگر که طوفانی به سراغشان بیاید.

رنگقایق
۵
۰
Tina
Tina
شاید نوشتن راه فراری باشد برای مواقع دلگیری....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید