Tina·۹ ساعت پیشاو بود .چشمانش خسته بودند ، از نگاه های بیهوده، از منظره های مبهم، از چهره های درهم و بی لبخند، از گذرهای سریع و آنی.دستهایش خسته بودند، از خودکار…
Tina·۱۰ روز پیش.... دوست ندارم.خیلی وقت ها برای فرار از افکارم به خواب پناه میبرم اما حس پوچی بعد از بیدار شدن را دوست ندارم .هرچیزی که تو را به یاد من بیاورد را دوست ند…
Tina·۱۴ روز پیشدنیایی دیگرمیدانی داشتم به این فکر میکردم که اگر در جهانی دیگر با تو روبرو میشدم چقدر همه چیز متفاوت تر میبود. میتوانستیم صندلی هایمان را بگذاریم ،…
Tina·۱۵ روز پیشسوار بر کشتی زندگی .. در این ساعات از زندگی ام گویا واقعا حق انسان بودن را ادا میکنم. طعم زندگی را میچشم و رنگ آسمان را هر روز برانداز میکنم هر شب به تماشای س…
Tina·۱۶ روز پیشچرا مینویسم؟!نوشتن یک ابزار قدرتمنده . با قلم کاری میشه کرد که با هیچ وسیله دیگه ای نمیشه کرد ؛بانوشتن میتونی دیدگاهتو باورهاتو و احساساتتو و کلماتی…
Tina·۱۹ روز پیشمکالمه خیالیداشتم کتابی رو میخوندم به یه بخشی رسیدم که میگفت وقتی با یه شکست مواجه شدی خودتو سرزنش نکن چون نه تنها باعث ایجاد انگیزه نمیشه بلکه بیشتر ب…
Tina·۱ ماه پیشگمشدهقلبم سخت فشرده میشود . نای سخن گفتن ندارم گریه امانم نمیدهد خبری از حال خوب نیست گویا دیوارای اتاقم لحظه به لحظه به یکدیگر نزدیک و میش…
Tina·۳ ماه پیشدر فواصل بسیار دور از خودمجوهر قلمم خشک شده ، جوهری از جنس سخن؛ سخنان و حرف ها حق مطلب را ادا نمیکنند نمیدانم چه میخواهم از خودم ، از بقیه و از دنیا قلبم ارام نمیگ…
Tina·۵ ماه پیشلذت های زندگیممیخوام یه لیست از لذت های کوچیک زندگیم که حالمو خوب میکنن و البته گاهی از وجودشون دریغ میشم رو بنویسم که هر موقع حالم خوب نبود یه نگاه بهش…
Tina·۵ ماه پیشاینروزااتقدر چیز برای نوشتن دارم که نمیدونم چجوری قراره روی کاغذ بیارم قبلنا میگفتم حرفامو به یه دوست ولی الان فهمیدم که نباید گفت چون هر کی با د…